حاشیه‌ای درباره ابوالحسن نجفی

نهضت ترجمه ادبیات غرب در ایران بعد از تلاش‌هایی که به خصوص از دوران پس از مشروطه انجام شد، اوج خود را در دهه‌های میانی قرن معاصر خورشیدی تجربه کرد. این حرکت بعد از تولد ادبیات …

نهضت ترجمه ادبیات غرب در ایران بعد از تلاش‌هایی که به خصوص از دوران پس از مشروطه انجام شد، اوج خود را در دهه‌های میانی قرن معاصر خورشیدی تجربه کرد. این حرکت بعد از تولد ادبیات داستانی نو بسیاری از چهره‌های فرهنگی را بر آن داشت تا درهای ادبیات اروپا و در وهله اول فرانسه را روی ایران بگشایند. این وضعیت خاص فرهنگی و علاقه‌مفرط نویسندگان و هنرمندان وطنی به درک تجربه‌های بزرگ روایی در زمانی کوتاه باعث شد تا فرآیند ترجمه ادبی شکل و رنگ بسیار جدی‌تری به خود بگیرد و «مترجمان» در رتبه و جایگاه نویسندگان و شاعران نوپرداز قرار بگیرند. امپراتوری مترجمان ایرانی محصول همین دوره است. دوره‌ای که متن‌های ترجمه شده از سوی ایشان کارکرد بسیاری از رفتارهای روشنفکرانه و جهت‌گیری‌های زیبایی‌شناسانه را تغییر داد و ذهن داستان‌نویسان و مخاطبان و منتقدان را تحت‌تاثیر خود قرار دارد. ابوالحسن نجفی در این دوره رونق و شکوفایی ترکیب مترجم ـ روشنفکر نام خود را مطرح کرد. به قول بسیاری از اعضای جنگ اصفهان مانند هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی، یونس تراکمه و ضیاء موحد و... نجفی در ساختن ذهن ادبی بسیاری از همنسلان ایشان نقش غیرقابل انکاری بازی کرده است. ناهی گذرا به دستاوردها و فعالیت‌های نجفی در حوزه ترجمه و در کنار آن مباحث مربوط به زبان‌فارسی، آشکار می‌کند که او شناخت کاملی بر انتخاب‌های خود داشته است. نجفی مانند بسیاری از مترجمان بزرگ همنسل خود پرنسیبی آکادمیک داشته و دارد و در کوران ارزش‌های سیاسی، ایدئولوژیک روزگارش کمتر تحت‌تاثیر قرار گرفته و به همین دلیل به ندرت می‌توان آثاری را دید که او بنابر جو هیجان‌زده‌روزگارش ترجمه کرده باشد. جالب اینکه پاره‌ای از مهم‌ترین نویسندگانی که او به جامعه ادبی ما معرفی کرده و روزگار سیطره چپ‌گرایی و انقلابی‌‌گری جهانی، کسانی هستند که به قول معروف راست‌گرا هستند. او در اوج موج ضد دو گلی کتاب‌هایی از دو نویسنده دوگلیست را مانند آندره‌مارلو و رومن گاری ترجمه می‌کند. خانواده تیبوی روژه مارتن دوگار که از بزرگ‌ترین منتقدان سوسیالیسم فرانسوی انقلابی است به دست او ترجمه می‌شود و در عین حال برخی آثار درخشان نویسندگان متعهد فرانسوی نیز به دست او انجام شده است.
این رویه منحصر‌به‌فرد، پرتره‌ای از این مترجم پیش روی ما می‌گذارد که نشان از شناخت او دارد از ادبیات به معنای زیبایی‌شناسانه آن. او استاد انتخاب‌های ادبی است که باعث شده اغلب کتاب‌های ترجمه شده به قلم او فضای تازه‌ای در ادبیات ایران به وجود بیاورند. در عین حال نباید از یاد ببریم که نجفی اغلب آثاری را به فارسی ترجمه کرده که نویسندگان آنها جزو استیلیسیت‌ترین نمونه‌های دوران خود بوده‌اند. دغدغه سبک در این نویسندگان آن‌قدر پررنگ است که ورای جذابیت متن‌های آنها، نویسنده ایرانی می‌توانست نگاهی تاریخی ادبیاتی نیز به آنها داشته باشد. این مولفه و چنین دغدغه‌ای به حق نجفی را در جایگاهی قرار داده که می‌توان از آن به عنوان چهره جریان‌ساز یاد کرد. جریان مذکور دقیقا در قالب حافظه کلی نویسندگان ایرانی متبلور می‌شود و بسیار نویسندگانی هستند که درک آثار ترجمه شده به دست نجفی تاثیر قاطعی بر ذهن روایی‌شان گذاشته است. به همین خاطر است که بسیاری اذعان دارند که «انتخاب‌»های ابوالحسن نجفی با توجه به دوران ترجمه کتاب مذکور گاه بسیار شگفت‌انگیز و خاص است. اصلاح ساختاری پاره‌ای از مشکلات زبان فارسی نیز کنار این فعالیت، باعث شده تا نجفی چهره‌ای چندوجهی پیدا کند. او که همواره دغدغه‌پررنگی پیرامون وضعیت زبان‌فارسی داشته است. بخش مهمی از روزهای زندگی خود را صرف تحلیل و تفسیر این مولفه کرده است.
کتاب «غلط ننویسیم» بدون تردید انقلاب کوچکی در این حوزه بود که از زمان چاپ تا امروز بحث‌ها و تکمله‌های بیشماری را باعث شده است. آقای مترجم با تکیه بر دانش خود از دوره‌های مختلف زبانی در ایران و استفاده از آموزه‌های غربی از نخستین کسانی است که به شکلی جدی در این حوزه کار کرده است. به طوری که کتاب «فرهنگ فارسی عامیانه» او بعد از تلاش‌های نسبتا پراکنده‌ای که در ضبط این شکل خاص زبانی شده بود از جدی‌ترین کتاب‌های این حوزه محسوب می‌شود. نجفی با این گستره وسیع کاری یکی از بزرگ‌ترین بازماندگان دوران مترجمان ـ روشنفکران ایران است. مترجم و محققی که در انتقال تجربه‌های فکری و زیبایی‌شناسانه ادبیات غرب و به‌خصوص ادبیات فرانسه نقش مهمی بازی کرده است و علاوه بر این پرنسیب‌ آکادمیکی که همواره آن را حفظ کرده به فعالیت‌های دانشگاهی پردامنه‌ای در حوزه‌های مختلف ادبی ـ زبان‌شناختی دست زده است.