برخورد عالمانه با آثار و اندیشه های غزالی

امام محمد غزالی از اندیشمندان مسئله ساز و پرحرف و حدیث جهان اسلام است که مخالفان بسیاری اعم از متشرعان و فلاسفه دارد. او در چند جبهه خود را با طیف بسیاری از عالمان درگیر کرد و …

امام محمد غزالی از اندیشمندان مسئله ساز و پرحرف و حدیث جهان اسلام است که مخالفان بسیاری اعم از متشرعان و فلاسفه دارد. او در چند جبهه خود را با طیف بسیاری از عالمان درگیر کرد و هم متکلمان را مورد انتقاد قرار داد و هم فقها و فلاسفه را. همین وضعیت سبب شد تا اندیشه های غزالی به گونه ای بحث برانگیز و مسئله ساز مطرح شود و همواره مدافع و منتقد داشته باشد. اکنون پرسش این است که پس از حاکمیت تشیع بر ایران زمین در عصر صفویه عالمان شیعی چه برخوردی با آثار غزالی داشتند؟ آیا آثار او را در طاق نسیان قرار دادند و به فراموشی سپردند یا این که با نقادی به بازسازی و بازاندیشی آن ها پرداختند و آثار او را پالایش کردند.
به استناد شواهد تاریخی و آثار برجای مانده می توان گفت، عالمان شیعی باوجود پاره ای انتقادات، به پالایش و بازسازی آثار غزالی پرداختند و نگذاشتند این آثار از چرخه دانش و اندیشه شیعی کنار رود. بر این مبنا ملامحمدمحسن فیض کاشانی شاگرد و داماد ملاصدرا،« احیاء علوم الدین» غزالی را بازسازی و تلخیص کرد و تحت عنوان «محجهٔ البیضاء» به عالم تفکر شیعی وارد کرد.
فلاسفه نیز «تهافت الفلاسفه» او را نقد کردند و ملاصدرا بزرگ ترین فیلسوف چند قرن اخیر، به اندیشه های او توجه نشان داد و در مسائل عرفانی از آن ها بهره برد. چنان که استاد آشتیانی حکیم بزرگ معاصر در این باره می گوید: «ملاصدرا در مباحث ذوقی و مطالب مربوط به عرفانیات و تاویل آیات مربوط به اخلاقیات و احاطه به مباحث و مسائل مربوط به این جهات به غزالی معتقد است» ملاصدرا در کتاب های مختلف خود از غزالی به ویژه کتاب «احیاء العلوم» او استفاده و دیدگاه او را نقل کرد. چنان که در «مفاتیح الغیب» می نویسد:« این ها ١٠ ادب است برای کسی که قرآن را به تامل تلاوت کند و من آن ها را در کتاب «احیاء» یافتم» و یا در بحث تاویل قرآن ضمن اشاره به مسلک های گوناگون به بیان دیدگاه خویش می پردازد و در آخر می نویسد: «این ملاک تحقیق در فهم متشابهات قرآن و حدیث است و مسلک شریفی است که بعضی از علما، مانند غزالی در کتاب هایش ذکر کرده است.» ملاصدرا در بعضی کتاب هایش چون «مفاتیح الغیب» از غزالی بسیار ستایش می کند و در برخی از آن ها چون «اسفار» نکوهش و گاه نیز درصدد توجیه حمله غزالی به فلسفه برمی آید. با نگاهی به آثار و کتاب های پیشینیان چنین استنباط می شود که نمی توان و نباید غزالی را در تاریخ اندیشه اسلامی کنار نهاد، همان گونه که نمی شود بدون نقادی اندیشه های او را پذیرفت. از این رو ابتدا باید به درستی زوایای فکر و اندیشه غزالی و دغدغه های او را شناخت و آن گاه به سراغ آثار او رفت. همان طور که عالمان عصر صفوی با غزالی این گونه برخورد کردند و ما مشاهده می کنیم که در این دوره یک تلاش جدی برای پالایش و نقادی اندیشه ها و آثار غزالی پدید آمد و به ویژه دیدگاه های او در زمینه اخلاق مورد توجه قرار گرفت.
امروز نیز چنان که دکتر اعوانی رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در همایش بزرگداشت غزالی اعلام کرد، نمی توان او را نادیده گرفت از این رو اکنون که جهان اسلام درصدد بازخوانی و بازیابی میراث گذشته خویش و احیای تمدن اسلامی است، آثار غزالی راباید به عنوان یکی از جریان ساز ترین دانشمندان اسلامی مورد تامل قرار داد.

محمد علی ندائی