تذکره‌ی بهار

ببین گنجشک شنگ صبحگاهی سکوت بیشه را چون می‌زند رنگ درین شبگیر، این نقاش آواز، چه رنگین پرده‌ها سازد ز آهنگ! ز آوازش کند آیینه‌ای نغز حضور خویش سازد آشکارا گهی در گوشه‌ی نیریز …

ببین گنجشک شنگ صبحگاهی
سکوت بیشه را چون می‌زند رنگ
درین شبگیر، این نقاش آواز،
چه رنگین پرده‌ها سازد ز آهنگ!

ز آوازش کند آیینه‌ای نغز
حضور خویش سازد آشکارا
گهی در گوشه‌ی نیریز و عشاق
گهی در پرده‌ی نوروز خارا

به هر نغمه گشاید پهنه‌ای را
فزاید بر اقالیم وجودش
چو می‌داند که سهم او ز هستی
نباشد غیر آفاق سرودش

میان خواب و خاموشی چه مانی
درون تیرگی‌ها و تباهی
تو نیز این پرده‌پردازی در آموز
از آن گنجشک شنگ صبحگاهی




شفیعی کدکنی