فعل

در هر گزاره یک جزء اصلی وجود دارد که بدون وجود آن جمله ناقص و ناتمام است که به آن فعل می‌گوییم، مثل کلمه گذشت در این جمله :فصل تابستان گذشت. فصل آن کلمه‌ای است که دلالت می‌کند بر …

در هر گزاره یک جزء اصلی وجود دارد که بدون وجود آن جمله ناقص و ناتمام است که به آن فعل می‌گوییم، مثل کلمه گذشت در این جمله :فصل تابستان گذشت.
فصل آن کلمه‌ای است که دلالت می‌کند بر کردن کاری یا روی دادن امری یا داشتنحالتی در زمان گذشته یا اکنون یا آینده.
گفتیم در گزاره کلمه اصلی«فعل» است.هر جمله‌ای باید«فعل»داشته باشد عبارتی که در آن «فعل» نباشد جمله نیست.
فعل کلمه‌ای است که کاری یا حالتی را می‌رساند و معنی آن با زمان رابطه دارد.
زمان دارای سه مرحله است:
گذشته،اکنون،آینده
▪ اکنون یا حال وقتی است که در حال گفتن جمله هستیم.
▪ گذشته یا ماضی مرحله‌ای است که پیش از گفتن جمله بوده است.آینده یا مستقبل زمان بعد از گفتن جمله است.
▪ فعل علاوه بر زمان بر یکی از سه شخص «گوینده»، «شنونده»، «دیگرکس» نیز دلالت دارد.
مثال:در فعل«میروی»سه مفهوم وجود دارد:
یکی مفهوم انجام دادن کار که «رفتن» است،دیگر مفهوم زمان که در اینجا «حال» است. سوم مفهوم کسی که کار رفتن را انجام می دهد که در اینجا شنونده یا دوم شخص است.
هر فعل سه مفهوم،کار یا حالت و زمان شخص را در بر دارد.
فعلی که به یک تن نسبت داده شود،مفرد خوانده می‌شود. مثال: آن مرد با عجله آمد.
فعلی که به بیش از یک تن نسبت داده شود، جمع نامیده می‌شود. مثال: دانش آموزان با عجله رفتند.
با توجه به مسایل مطرح شده می‌توانیم صورتهای فعل «آمدن» را درزمان گذشته بنویسیم.
آمدم ـ آمدی ـ آمد
آمدیم ـ آمدید ـ آمدند.
که در هر کدام از این شش صورت می‌توانیم علاوه بر زمان ـ شخص و یا نفرد و جمع بودن آن را نیز دریافت کنیم.
پس تعریف هرکدام از شش صورت فوق می‌تواند به این صورت بیان شود که:
آمدم=اول شخص مفرد، آمدی=دوم شخص مفرد، آمد=سوم شخص مفرد،
آمدیم=اول شخص جمع، آمدید=دوم شخص جمع، آمدند=سوم شخص جمع
درهر فعل جزئی ازآن معنی اصلی را در بر دارد و در همه صورتها تغییر نمی‌کندکه به آن ماده فعل می‌گویند، مثلا در همان فعل آمدن جزء «آمد» در هر شش صورت حضور دارد.
جزء دیگر فعل که در هر شش صورت حضور دارد.
جزء دیگر فعل که در هر صورت با صورت قبل تفاوت دارد شناسه نامیده می‌شود. مثلا در همان فعل آمدن جزء دوم هر صورت شکلی دیگر دارد یعنی این صورتها:
م ـ ی ـ یم ـ ید ـ ند
که به آنها شناسه می‌گوییم،به عبارتی آنها فعل را برای ما شناسه می‌کنند که مربوط به چه شخصی است و مفرد است یا جمع.
● ماده فعل:
ماده ماضی، ماده مضارع
قبلا مطرح کردیم که ماده فعل،جزئی از فعل است که در همه صورتها ثابت می‌ماند و حالا اضافه می‌کنیم که در زبان فارسی هر فعل دو ماده مختلف دارد که هر کدام برخی از صورتهای فعل را می‌سازند.
برای مثال فعل «نوشتن» را در نظر می گیریم، برخی از صورتهای این فعل که رد گفتار و نوشتار بکار می‌بریم اینها هستند:
نوشتم،می‌نوشتم،نوشته‌ام،نوشته باشم،نوشته بودم، می‌نویسم،بنویس،بنویسیم.
جنانکه ملاحظه می‌شود این صورتها از فعل«نوشتن»به دو دسته تقسیم شده‌اند،در دسته اول جزئی که ثابت است و تغییر نمی‌کند«نوشت» است و در دسته دوم«نویس»،از نظر زمان فعل‌هایی که جزء ثابت آنها«نوشت» می‌باشد،برزمان گذشته دلالت می‌کنند و فعل‌هایی که جزء ثابت آنها «نویس» می‌باشد،زمانهای حال و آینده را می‌سازند، بهمین دلیل ماده صورتهای اول را«ماده ماضی» و ماده صورتهای دوم را «ماده مضارع» می‌نامیم پس در زبان فارسی هر فعلی دو ماده دارد: یکی ماده ماضی و دیگری ماده مضارع همه صورتهایی که معنی حال و آینده از انها برمی‌آید از ماده مضارع ساخته می‌شوند.