در یازدهمین کتاب از مجموعه 'قصههای سرزمین اشباح'، 'بخشی دیگر از ماجرای 'دارن شان' پسری که در پی یک حادثه سر از دنیای اشباح درآورده، بازگو شده است. او این بار به قصد کشتن استیو لئوپارد، پسری که درکودکی دوستش بود و بتدریج پس از ماجراهایی او نیز به سرزمین اشباح آمده، ارباب شبح وارهها میشود و با به راه انداختن نزاعی خونین میان شبحوارهها و اشباح عرصه را بر همگان تنگ میکند. در این میان تنها چند نفر از جمله دارن میتوانند استیو را از بین ببرند. اما چندی قبل از آخرین جدال، دارن از زبان دیسموند تینی ـ مردی که سرپرستی آدم کوچولوها را به عهده دارد ـ میشنود که هرکس در این نبرد پیروز شود، ارباب سایهها میشود و زمین را به نابودی میکشاند. دارن با فهمیدن این حقیقت تلخ در بهت و سردرگمی فرو میرود. ادامه این ماجرا در جلد بعدی به چاپ رسیده است.