در داستان تخیلی حاضر، سیلماریلها سه جواهر بزرگی بودند که 'فیانور' ـ با استعدادترین الفها ـ آنها را ساخت و در آنها نور دو درخت را قرار داد و درختی که 'والینور'، سرزمین خدایان را روشن میساختند. وقتی 'مورگوت' اولین ارباب تاریکی، درختان را نابود کرد، این نور تنها در سیلماریلها زنده ماند. موگوت، سیلماریلها را به تاراج برد و آنها را تاج خود قرار داد و از آن در دژ نفوذناپذیر آنگباند'. در شمال سرزمین میانه و در دل کوهستان وحشت اردگورگوروت ـ محافظت میکرد. 'سیلماریلون'، چگونگی شورش 'فیانور' و مردم او علیه 'مورگوت' و زندگی تبعیدوار آنها در سرزمین میانه برای به دست آوردن 'سیلماریلها' است.