اجرائی از اُپرای موتسارت، فلوت سحرآمیز در برابر گروهی از تماشاگران که با علاقه و دقت به نواهای موسیقی و آوازهای خوانندگان گوش سپردهاند و سیمای مجذوب و مسحورشان لابهلای تصاویر اُپرا دیده میشود...
* تجربهای دیگر در انتقال یک اُپرا به رسانه سینما، این بار از سوی استاد سوئدی و به صورت فیلمی برای تلویزیون سوئد که بعدها در آمریکا پخش سینمائی یافت. خود برگمان گفته است مدت ساختن این فیلم بهترین دوره عمرش بوده چرا که هر روز میتوانسته موسیقی موتسارت را در استودیو بشنود. او حالت تآتری اجرا را حفظ میکند و مدام به یادمان میآورد که مشغول تماشای نمایشی بر صحنه هستیم، اما به لطف دوربین میتوانیم به شخصیتهای اُپرا نزدیک شویم و خود را در فضائی صمیمانه و غیر تشریفاتی حس کنیم. قطعهای مکرر نماهای درشت به چهره تماشاگران، بهویژه چهره دختری ملیح و متبسم، نکته اصلی فیلم را مرتباً یادآور میشود: پیوند میان اثر هنری و مخاطب و پیوندی که میان ما - بهعنوان تماشاگر فیلم - و مخاطبان حاظر در محل بهوجود میآید، بهعنوان کسانی که در تجربهای ذهنی و روحافزا سهیم میشوند. تجربه انگلیسی اوازها در نسخه آمریکائی شیرون و روان است (و نه طبق انتظار، زمخت و ناهنجار). فیلمبرداری زیبای نیکویست جلوه بصری شایستهای برای این قصه پریان سرخوش و محفل دلپذیر تماشاگرانش فراهم میآورد؛ تماشاگران گوناگونی که چهرههایشان همراهی کننده گامهای اورتور اُپرای موتسارت میشود.