ـ دختر گلفروشی بهنام "آنا" (آنابلا) و یک راننده تاکسی (ریگو)، که در همسایگی هم زندگی میکنند، در شامگاه سیزدهم ژوبیه آشنا میشوند و به یکدیگر دل میبازند. با مرگ مادر "آنا"، او مجبور میشود، به محله دیگری برود و راننده نیز وارد دستههای گنگستری میشود...
ـ چهاردهم ژوئیه یکی از روزهای ملی و تعطیلات رسمی فرانسه است و ماجراهای فیلم در این روز و در پاریس شکل میگیرد، از این فیلم اغلب بهعنوان شاهکاری در سینمای عامهپسند فرانسه یاد میکنند، اما پیش از آنکه شاهکاری درباره مردم معمولی باشد، فیلمی برای آنان است؛ روایتی گرم از مشکلات معمولیترین آدمها، که بهمثانه جلوهای خوشایند و تلخ ـ شیرین از زندگی به سبک پاریسیها در یادها میماند.