اِبْنِ اَجا، یا آجا، محبّالدّین ابوالثّنا، محمود بن محمّد بن محمود ابن خلیل مَقَرّ قونَوّی الا´صلِ حلبی حنفی (854 - 925ق/1450- 1519م)، قاضی و دبیر. پدرش محمد مردی دانشمند بود (نک: ابن اجا، ابو عبدالله محمد). سخاوی در حالی که از همین شخص و از خال او احمد بن ابی بکر به تفصیل سخن میراند، دربارهٔ محمود بن اجا که موضوع این مقاله است، تنها به ذکر نام و نسب اکتفا میکند (1/254، 10/147). مفصلترین شرح حال محمود را ابن حنبلی آورده است (2(1)/ 451-461) و نجمالدین غزّی (1/303-304)، ابنعمادحنبلی (8/139-140) و راغب (5/417-421) چیزی برگزارش اونیفزودهاند. اینان همهٔ مطالب خود را از سخاوی نقل میکنند، اما در اثر سخاوی ( الاعلان بالتوبیخ، تبرالمسبوک و ضوءاللامع ) چیزی در این مورد دیده نمیشود. ابن اجا در حلب زاده شد و تا 888ق/1483م در قاهره مشغول تحصیل بود. آنگاه به حلب بازگشت و به زیارت بیتالمقدس رفت. پس از چندی در 890ق قاضی حلب شد. در انتصاب وی به قضاوت حلب و ازدواج با «ستّ حلب» که قبلاً همسر کمال بن معرّی دبیر خاص (= کاتب السّر) حلب بود، داستان جالب و مفصلی آوردهاند که پرداخت رشوه (یا بذل) را در هر دو مورد نشان میدهد (ابن حنبلی، 2(1)452، 454). ابن اجا در 900ق به حج رفت. ابن حنبلی از استادش جارالله ابن فهد مکی (891 -954ق) نقل میکند که ریاست بلاد شام و مصر بر او ختم شد. سلطان قانصوه غوری او را از حلب فراخواند و در 906ق/ 1500م به جای صلاح الدین بن الجیعان به دبیری خاص (= کتابهٔ السّرّ) گماشت و او از آن تاریخ تا پایان دولت چراکسه به آن شغل مشغول بود و آخرین کسی بود که چنین سمتی داشت (همانجا). کاتب السّر محرم اسرار سلطان در مکاتبات و وظیفهٔ او نوشتن فرمانها بود. ابن ایاس (4/158) ذیل وقایع سال 915 ق داستان درگیری ابن اجا را با قاضی القضاهٔ حنفی بر سر موقوفهای در حلب و پشتیبانی سلطان را از ابن اجا بیان کرده است. همو (4/181) ذیل وقایع سال 916ق مینویسد که ابن اجا علیل و ناتوان شد، چنانکه 10 ماه خانهنشین گردید و کار او بر احمد شهابی قرار گرفت. جارالله بن فهد گفته است که چون ابن اجا در 940ق حج گزارد، من 20 حدیث از مرویّات او را نزدش خواندم و آن مجموعه را تحقق الرّجا لعلوّالمقرّ المحبّی ابن اجا نام گذاشتم و مورد تحسین و انعام ابن اجا قرار گرفتم. ابن اجا چون به قاهره بازگشت، سلطان به دیدارش آمد. وی پس از چندی شهابالدین ابن جیعان را به نیابت خود پذیرفت. در 922ق با سلطان به حلب رفت و در آنجا اقامت گزید تا آنکه غوری کشته شد و سپاهش به قاهره گریخت. ابن اجا نیز به قاهره رفت و طومان بای برادرزادهٔ غوری همچنان او را به دبیری خاص گماشت. چون سلطان سلیم عثمانی وارد قاهره شد، ابن اجا را مورد احترام قرار داد و همان وظیفهٔ سابق را به او پیشنهاد کرد، اما او به سبب پیری و ناتوانی عذر خواست و سلطان، زیرک زاده قاضی عسکر روم ایلی را نزد او نشاند تا از وی یاری گیرد. ابن اجا پس از چندی از سلطان اجازه خواست تا در حلب اقامت کند. و در خواست او به سبب منزلتی که نزد سلطان و وزرایش یافته بود، پذیرفته شد. به حلب رفت و سرانجام در آنجا درگذشت. وی در قاهره مدرسه و مقبرهای بنا کرده و بر آنها موقوفاتی نهاده بود. در حلب نیز بر تربت خویش موقوفاتی تعیین کرد (ابن حنبلی، 2/1/453- 455). ابن اجا ملقب به مَقَرّ بود و به قول قلقشندی (5/494) این لقب به رجال والامقام داده میشد. ابن حنبلی (2/1/456-457) که خود صحبت ابن اجا را درک کرده است، حسن صورت، سیرت، حشمت، معاشرت و ظرافت او را میستاید و داستان دوستی او را با پدرخویش نقل میکند. نیز مینویسد که شماری از شاعران او را مدح گفتهاند که عایشهٔ دمشقیّه معروف به بنت باعونی از آن جمله است. ابن حنبلی میافزاید که اگر دیگری هم ابن اجا را مدح نمیگفت، مدح عایشه او را بس بود.