اِبْنِ خِیَره، ابوالقاسم محمد بن ابراهیم مواعینی (د 564ق/ 1169م)، شاعر، ادیب و کاتب دورهٔ موحدی. او را به سبب حرفهٔ پدرش مواعینی (فروشندهٔ ابزارخانه) یا ابن المواعینی خواندهاند (ابن ابار، 2/515؛ مراکشی، 6/91). اما صفدی (1/351) ابن مراعینی، و حاجی خلیفه (1/939) ابن مداعینی نوشتهاند که احتمالاً تصحیف کلمهٔ مواعینی است. ابن حبیش نیز او را عبدالرحمان خوانده که ابن ابار (همانجا) آن را خطا دانسته است. اطلاعات ما دربارهٔ زندگی وی اندک، و محدود به گزارش مختصری است که ابن ابار و مراکشی (همانجاها) دادهاند و منابع دیگر تنها با اضافه کردن ابیاتی از اشعار او همان اطلاعات را تکرار کردهاند. سال تولد او مشخص نیست، اما در قرطبه زاده شد و در اشبیلیه سکنی گزید و در آنجا نزد استادان بنامی چون شُریح و یونس بن مغیث، ابوعبدالله حفید مکی، ابن ابی خصال، احمد بن محمد بن بقی، ابن العربی و ابوبکر بن عبدالعزیز به شاگردی پرداخت و مدتی دراز را در ملازمت این استادان سپری کرد تا اینکه خود به مرحلهٔ استادی رسید (ابن ابار، مراکشی، همانجاها). مخلوف (ص 151) وی را در شمار فقهای طبقهٔ دوازدهم مذهب مالکی قرار داده است. ابن خیره دارای خطی خوش بود و در آغاز به شیوهٔ استادِ خویش ابوبکر بن خیر مینوشت، اما پس از چندی از روش استاد عدول کرد و شیوهٔ زیباتری را پایه نهاد (مراکشی، همانجا؛ ابن خطیب، 2/338). برخی او را از کاتبان دورهٔ مرابطون دانستهاند (پالنسیا، 165) که محل تردید است. او به دعوت ابوسعید بن عبدالمؤمن والی غرناطه به غرناطه رفت و حدود دو سال در خدمت او به سر برد (ابن خطیب، همانجا). پس از آن برای عهدهدار شدن کتابت ابوحفص عمر بن عبدالمؤمن فرمانروای اشبیلیه بدانجا روی آورد و به سبب قرابتی که میان این دو به وجود آمد، صاحب مقامی شد و ثروت فراوانی گرد آورد (مراکشی، ابن خطیب، همانجاها)؛ سپس به مراکش سفر کرد و سرانجام در همانجا درگذشت (مراکشی، همانجا). چند قطعه از اشعار او (مجموعاً 17 بیت) را ابن سعید (1/242)، صفدی (همانجا) و مقری (3/326) به نقل از سمط الجمان ابن امام ذکر کردهاند که یکی از آنها در مدح ابوحفص بن عبدالمؤمن و دیگری در مدح زبیر بن عمر است. پالنسیا (همانجا) او را در شمار زجل سرایان قرطبه دانسته است. ابن سعید (همانجا) قطعهای از نثر مسجّع او را نیز آورده است. مهمترین اثر ابن خیره که ابن خطیب (همانجا) آن را بینظیر خوانده، کتابی است با عنوان ریحان الالباب و ریعان الشّباب فی مراتب الا¸داب، این کتاب که مجموعهای در فنون مختلف ادب است، در 7 «مرتبه» (که هر مرتبه خود به منزلهٔ کتابی است) تألیف و هر مرتبه آن نیز به چندین باب و فصل در زمینههای گوناگون شعر و ادب تقسیم شده است (عباس، تاریخ النقد، 513). صفدی (همانجا) ضمن ستایش از این کتاب گفته است که آن را در دو مجلد بزرگ در اختیار داشته است. ابن خیره در مرتبهٔ چهارم این کتاب که به فصاحت و بلاغت اختصاص دارد و در آن تأثیر پذیرفتن بسیار او از مؤلفان شرقی چون جاحظ در البیان و التبیین و نیز ابن معتز آشکار است، به نقد و بررسی جنبههای گوناگون بیان ادبی و شرح آرایِ خود پرداخته و شرایط فصاحت و بلاغت را به تفصیل ذکر کرده است. او کلام را چون فنون دیگر شامل 5 رکن یعنی: موضوع، صانع، صورت، آلت و غرض دانسته و پس از آن به بحثهایی چون عیوب کلام و اقسام شعر پرداخته است. وی همچنین در پیروی از قاعدهٔ «اطیب الشّعرا کذبه» تردید روا داشته و عبارت «در اکثر موارد» را بدان افزوده است. در همین مبحث به تفاوت میان شعر و خطابه نیز پرداخته و رعایت اختصار در کلام و نیز مطابقت با واقع را از شرایط خطابه دانستهاست. ابن خیره تفاوت میان شاعران را (از لحاظ سهولت و پیچیدگی شعرشان) امری طبیعی دانسته، اما از اینکه شعر شاعری واحد، گاه آسان و گاه پیچیده و غامض باشد اظهار شگفتی کرده است. وی شعر ابونواس و ابن رومی (ه م م) را برتر از دیگر شاعران میدانسته است (عباس، همان، 513 -521). از این کتاب چندین نسخه موجود است: دانشگاه لیدن (ورهووه، )، VII/282 موزهٔ بریتانیا (الیس، )، II/191 کتابخانهٔ انجمن سلطنتی تاریخ مادرید (پالنسیا، 178) و نیز یک جزء آن در کتابخانهٔ فاتح استانبول به شمارهٔ 3909 (عباس، حاشیهٔ نفح الطیب، 3/426) نگهداری میشود. بخشی از این کتاب که به تاریخ بنی عیاد اختصاص دارد. توسط دوزی در جلد دوم «تاریخ عبادیان1» که در 1846م به چاپ رسیده، آمده است. نیز گزیدههایی از آن با ترجمهٔ فرانسوی توسط سانگینتی2 (1853م) در «مجلهٔ آسیاسی3»، سری پنجم، جلد اول، منتشر گردیده است (نک: الیس، همانجا). نوشتههای دیگری نیز به او منسوب است که اکنون اثری از آنها در دست نیست، مانند الوشاح المُفَصّل و کتاب الامثال (ابن ابار، همانجا). مراکشی (همانجا) گفته است که او کتاب دیگری نیز در ادب نوشته بوده که در آن از شیوهٔ عمر بن عبدالبر در بهجهٔ المجالس پیروی کرده است.