اِبْنِ جابِر، ابوعبدالله محمد بن احمد اندلسی (698 -780ق/ 1299- 1378م)، نحوی، ادیب و شاعر نابینای مالکی مذهب اهل المریهٔ. وی در محضر اساتید بسیاری علم آموخت که مشهورترینشان اینانند: ابوالحسن علی بن محمد بن ابی العیش (قس: ابن حجر، الدر الکامنهٔ، 70، که ابن العیش آورده است) که قرآن و نحو را از وی فرا گرفت، ابوعبدالله محمد بن سعید رندی و ابوعبدالله محمد زواوی که فقه امام مالک و صحیح بخاری را نزد آنان خواند (صفدی، الوافی، 2/157؛ همو، نکت الهمیان، 245). ابن جابر در اواخر 743ق/1342م از دمشق عازم حلب شد. صفدی به ملاقات خود با ابن جابر که در حلب اتفاق افتاده است، اشاره دارد. همو میافزاید که ابن جابر شعر نیکو میسروده و گاه اشعارش را برای او نیز میخوانده است و در نامهای از او اجازهٔ روایت خواسته که این نامه و جواب آن هر دو به شعر است ( الوافی، 2/157- 158). ابن جابر در این شعر مراتب علم و دانش صفدی را، خاصه در شعر و عروض سخت میستاید. پاسخ صفدی نیز آکنده از تواضع و فروتنی است، چنانکه گوید خود را در آن مقام نمیبیند که کسی از وی اجازهٔ روایت بخواهد (همانجا). ابن جابر در خلال یکی از سفرهایش به خاور زمین با شخصی به نام ابو جعفر احمد بن یوسف رعینی غرناطی البیری آشنا شد و با او، خاصه به سبب شعر، پیوند دوستی بست (ابن خطیب، 2/330). چنانکه اشاره شد، ابن جابر بسیار سفر میکرد و پس از آشنایی با احمد بن یوسف، غالباً با او همراه بود. در بسیاری از منابع اشاره شده است که این دو دوست به «اعمی و بصیر» (مقری، 3/417؛ ابن عماد، 6/268؛ سیوطی، 34) و یا به قول ابن حجر ( انباء الغمر، 244) در سفر حج به «دو نابینا» شهرت یافته بودند. این دو در اثنای سفر، نزد برخی اساتید نیز دانش میآموختند، مثلاً در مصر نزد ابوحیان ادب آموختند و سپس به شام رفته از مزی و جزری و ابن کامیار حدیث شنیدند و در بعلبک الشاطبیهٔ را نزد فاطمه بنت نوینی خواندند؛ سپس به حلب و از آنجا به البیره رفتند و در آن شهر اقامت گزیدند. در آنجا نیز با برخی از علما دیدار کردند. سرانجام ابن جابر، همسر گزید و از دوست قدیم جدا گردید (ابن جزری، 60؛ سیوطی، 34؛ ابن عماد، 6/268). ابن جابر شاگردانی نیز داشت که ابن جزری یکی از آنان بود و او خود در این باره گوید: نزد ابن جابر و دوستش احمد بن یوسف رعینی قصیدهٔ قیجاطی و التیسیر را خواندم (ص 60). برهان حلبی نیز نزد ابن جابر و دوستش حدیث شنید (سیوطی، 34؛ طاش کوپریزاده، 157). ظاهراً ابن جابر از شهرت و اعتبار فراوانی برخوردار شده بود، چندانکه ابن فضلالله عمری گوید آرزوی دیدار او را داشت، ولی هرگز به این آرزو نرسید (11/504؛ سیوطی، همانجا). وی به مدح پادشاهان نیز پرداخته است. از جمله نزد ملک صالح ابن ملک منصور رفت، شعری در مدح او سرود و 20 هزار درهم صله دریافت کرد (ابن بطوطه، 238؛ مقری، 10/200-201). در منابع گوناگون به تعدادی از اشعار وی اشاره شده است (نک: صفدی، همانجا؛ مقری، 1/49، 3/417-421؛ 10/167- 195، جم؛ نیز نک: ابن خطیب، 2/330-333). ابن جابر سرانجام در البیره درگذشت (ابن حجر، الدرر الکامنهٔ، 5/71). آثار چاپی: 1. حلهٔ السیراء فی مدح خیر الوری، که همان قصیدهٔ بدیعیهٔ العمیان است در مدح پیامبر(ص) که همراه کتاب سبیل الرشاد الی نفع العباد، تألیف احمد عبدالمنعم دمنهوری چاپ شده است (قاهره، 1305ق). این کتاب توسط یار و همسفرش احمد بن یوسف تحت عنوان طراز الحلهٔ و شفاء العلهٔ شرح شده است که دو نسخه از آن در برلین و اسکندریه موجود است III/14) ؛ GAL, سرکیس، 61)؛ 2. حلیهٔ الفصیح ارجوزهای است در 680 ،1بیت. این کتاب همان کتاب الفصیح تألیف ثعلب در علم لغت است که ابن جابر در 747ق/1346م در البیره آنرا به نظم درآورده است (حاجی خلیفه، 2/1274؛ زرکلی، 5/328)؛ 3. منظومهٔ فی البدیعیات، در چهار بخش که به کوشش عبدالله مخلص در قاهره، 1348ق/1929م به چاپ رسیده است (نقشبندی، 134). آثار خطی: 1. ثلاث قصائد، که در مدح پیامبر(ص) و موعظه و حکمت است (سید، 1/197)؛ 2. رسالهٔ فی السیرهٔ و مولد النبی II/6) S, )؛ GAL, 3. سه قصیده در باب علوم شعری، یک نسخه از آن در پاریس موجود است (دوسلان، 710 ؛ نک: II/15 )؛ GAL, 4. شرح ارجوزهٔ خلاصهٔ الالفیهٔ (سالم، 1/143)؛ 5. شرح الفیهٔ ابن معطی، که در 8 مجلد است (بغدادی، 2/170)؛ 6. صریحهٔ الحق II/6) S, )؛ GAL, 7. عمدهٔ المتلفظ فی نظم کفایهٔ المتحفظ، ارجوزهای است در لغت که اصل آن را قاضی شهاب الدین محمد بن احمد تألیف کرده و ابن جابر آن را برای ملک مظفر یوسف بن عمر، یکی از ملوک یمن به نظم درآورده است. سه نسخه از آن معرفی شده است (ظاهریه، 179-181)؛ 8. کتاب الغین فی مدح سید الکونین، که مطالب آن به ترتیب الفبایی تنظیم شده است II/14) )؛ GAL, 9. قصیدهٔ فی مدح المدینهٔ، این قصیده شامل 18 بیت است (علوش، 1/103)؛ 10. قصیدهٔ دربارهٔ تفاوت میان مقصور و ممدود II/15) )؛ GAL, 11. قصیدهٔ دربارهٔ تفاوت بین ظ و ض که شرحی است بر کتاب رعینی؛ 12. قصیدهٔ دربارهٔ مثلث که همان غایهٔ المرام فی تثلیث الکلام در 272 بیت است؛ 13. مقصوره یا الروض الممطور فی نظم المقصور، قصیدهای است در مدح پیامبر، یک نسخهٔ خطی از آن در قاهره موجود است (همان، )؛ II/15 14. المقصد الصالح فی مدح ملک الصالح II/6) S, )؛ GAL, 15. منحهٔ الاعراب و سنحهٔ الا¸داب، منظومهای است از کتاب ملحهٔ الاعراب ابومحمد قاسم بن علی حریری (جامعه، 17(1)/38)؛ 16. المنحهٔ فی اختصار الملحهٔ II/15) )؛ GAL, 17. منظومهای دربارهٔ نحو؛ 18. وسیلهٔ الا¸بق II/15) )؛ GAL, 19. نفائس الملح و عرائس المدح، که دیوان ابن جابر است در مدح پیامبر(ص) و اهل بیت او که بغدادی (ص 170) آن را با این نام ذکر کرده، ولی طلس (ص 159) با عنوان دیوان الهواری از آن نام برده است؛ 20. شرح الفیهٔ ابن مالک، بروکلمان I/360) به چهار نسخهٔ آن و زرکلی (5/328) به نسخهای در کتابخانهٔ عبید دمشق اشاره دارد؛ 21. قصیدهٔ فی اسماء صور القرآن (بغدادی، 170)، که عمر فروخ (6/114) تحت عنوان فی التوریهٔ بسور القرآن از آن نام برده است و میگوید: قصیدهای غراء در مدح رسول اکرم(ص) بوده و برخی آن را به قاضی عیاض و عدهای به دوست ابن جابر، احمد بن یوسف ابوجعفر رعینی نسبت دادهاند و صحیحتر آن است که منسوب به ابن جابر است.