آفتاب
ورود | عضویت
دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۰۶
  • اخبار
    • اخبار سیاسی
    • اخبار اقتصادی
    • اخبار فرهنگی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار اجتماعی
    • اخبار فناوری
    • اخبار سلامت
    • اخبار ایران و جهان
    • پیشخوان روزنامه ها
  • دانش سرا
    • مقالات
    • کتاب الکترونیکی
    • دانستنی ها
    • لینک های مفید
    • فرهنگ فیلم
    • لغت نامه دهخدا
    • دائره المعارف
    • کتابهای منتشر شده
    • بانک های اطلاعاتی
  • چندرسانه ای
    • 60 ثانیه با اخبار
    • کیوسک آفتاب
    • فیلم
    • عکس
    • پادکست
    • اینفوگرافی
    • آفتاب پلاس
  • دیجیتال مارکتینگ
    • خدمات دیجیتال مارکتینگ
    • نیازمندیها
    • بانک مشاغل
    • وبگردی
    • بنر
    • مشاوره کسب و کار
    • رپورتاژ آگهی
    • کمپین
    • خدمات
    • سایتچین
  • گردشگری
    • مجله گردشگری آفتاب
    • گزارش لحظه ای جاده ها
    • نقشه ترافیک تهران
  • تفریح و سرگرمی
    • شبکه های اجتماعی
    • موسیقی
    • فیلم و سریال
    • تئاتر
    • آشپزی
    • کارت تبریک
    • فیلم های سینما
    • بازی های اینترنتی
    • شعر و ادب
    • گل و گیاه
    • ضرب‌المثل
    • فتوبلاگ
    • سخن بزرگان
    • تعبیر خواب
    • داستان سرا
    • فال و طالع بینی
    • چیستان
    • شخصیت‌ها
    • لطیفه

دائره المعارف بزرگ اسلامی

جلد یکم (آب - آل داوود)

جلد دوم (آل رشید - ابن ازرق)

جلد سوم (ابن ازرق - ابن سیرین)

جلد چهارم (ابن سینا - ابن میسر)

جلد پنجم (ابن میمون - ابوالعر قلانسی)

جلد ششم (ابوعزه - احمدبن عبدالملک بن شهید)

جلد هفتم (احمد بن علویه - ازبک خان)

جلد هشتم (ازبکستان - اشبیلیه)

جلد نهم (اشتب - البیره)

جلد دهم (البیری - باباطاهر)

جلد یازدهم (بابافرج تبریزی - برماوی)

جلد دوازدهم (برمکیان - بوسنوی)

ابن اسلت

اِبْن‌ِ اَسْلَت‌ْ، ابوقیس‌ انصاری‌ خطمی‌ (د 1ق‌/622م‌؟)، شاعر جاهلی‌ و رئیس‌ شاخه‌ای‌ از قبیلهٔ اَوْس‌، زندگی‌ او مانند زندگی‌ بیشتر شاعران‌ جاهلی‌ به‌ افسانه‌ آمیخته‌ است‌ و چنان‌ است‌ که‌ در بسیاری‌ از روایات‌ مربوط به‌ او می‌توان‌ تردید کرد. نام‌ او را در منابع‌ کهن‌ صیفی‌ آورده‌اند (ابن‌ هشام‌، 1/60؛ ابن‌ درید، 448؛ ابن‌ سعد، 4(2)/94؛ جاحظ، الحیوان‌، 7/197؛ طبری‌، تاریخ‌، 2/359)، اما در منابع‌ متأخر، نامهای‌ دیگری‌ نیز به‌ او داده‌اند: حرب‌ (بی‌نقطه‌)، صَرمهٔ (ابن‌ حجر، 4/161. نام‌ دوم‌ اشتباه‌ است‌ و نام‌ اول‌ نیز احتمالاً حرث‌ = حارث‌ بوده‌ است‌)، عبدالله‌ (همانجا؛ ابن‌ بدران‌، 6/454؛ ابن‌ اثیر، اُسد، 5/278). حارث‌ (همانجا) و عُبیدالله‌ (ابن‌ کثیر، البدایهٔ، 3/153). با اینهمه‌ ابوالفرج‌ (15/161) به‌ صراحت‌ می‌گوید که‌ جز ابن‌ اسلت‌، نامی‌ برای‌ او نمی‌شناخته‌ است‌ (قس‌: عباسی‌، 188). هنگامی‌ که‌ میان‌ اوس‌ و خزرج‌ جنگ‌ به‌ پا شد، وی‌ رهبری‌ قبیلهٔ خود را به‌ عهده‌ گرفت‌ (ابوالفرج‌، همانجا؛ ابن‌ اثیر، الکامل‌، 1/676). گویا در خلال‌ همین‌ جنگها بود که‌ پسرش‌ قیس‌ را از دست‌ داد (ابوالفرج‌، همانجا). در برخی‌ از منابع‌ از پسر دیگر او به‌ نام‌ عُقبه‌ یاد شده‌ که‌ در جنگ‌ قادسیه‌ به‌ قتل‌ رسید (ابن‌ حزم‌، 345؛ عباسی‌، 188). ابن‌ اثیر ( الکامل‌، 1/665) می‌نویسد که‌ برادرش‌ حُصَین‌ نیز کشته‌ شد، اما حصین‌، برادرزادهٔ ابن‌ اسلت‌ بود و به‌ قول‌ ابن‌ حزم‌ (همانجا) در فتوحات‌ اسلام‌ شهید شد. اساساً اطلاعات‌ ما دربارهٔ فرزندان‌ و برادران‌ او سخت‌ متناقض‌ است‌. کشمکشهای‌ اوس‌ و خزرج‌، کلاً به‌ سود ابن‌ اسلت‌ تمام‌ نشد، و شاید به‌ همین‌ سبب‌ بود که‌ او در مکه‌ مسکن‌ گزید (ابن‌ اثیر، اسد، 5/278: به‌ مکه‌ گریخت‌) و بی‌گمان‌ در آنجا با قریشیان‌ راه‌ مسالمت‌ و دوستی‌ پیش‌ گرفت‌. حتی‌ بسیاری‌ از مورخان‌ از ابن‌ هشام‌ (1/302) تا ذهبی‌ (1/95) اشاره‌ می‌کنند که‌ او قریشیان‌ را دوست‌ می‌داشت‌ و به‌ دامادی‌ آنان‌ درآمده‌ بود و بدین‌سان‌ چندین‌ سال‌ در مکه‌ زیست‌. در مقابل‌، جاحظ ( الحیوان‌، 7/197) او را «مردی‌ یمانی‌ از اهل‌ یثرب‌» می‌داند که‌ «نه‌ مکی‌ بود، نه‌ تهامی‌، نه‌ قریشی‌ و نه‌ حلیف‌ِ (هم‌ پیمان‌) قریش‌». در روایاتی‌ که‌ ابن‌ هشام‌ (همانجا)، و با تفصیل‌ بسیار ابن‌ سعد (4(2)/94) به‌ بعد) و پس‌ از آن‌ دو، اکثر منابع‌ نقل‌ کرده‌اند، وی‌ مردی‌ یکتاپرست‌ و پیرو آیین‌ حنفا جلوه‌ می‌کند که‌ به‌ سبب‌ نزدیکی‌ با احبار یهود، از ظهور پیامبر و دین‌ اسلام‌ آگاهی‌ یافته‌ بود. وی‌ همه‌جا به‌ دنبال‌ «دین‌ ابراهیم‌» می‌گشت‌ و حتی‌ به‌ شام‌ سفر کرد و نزدیک‌ بود به‌ آیین‌ یهود درآید، اما سرباز زد و به‌ حجاز بازگشت‌. در اشعاری‌ که‌ به‌ او نسبت‌ داده‌اند، مثلاً قطعه‌ای‌ در ابن‌ سعد (4(2)/95) و ابن‌ کثیر ( بدایهٔ، 3/156) آثار یکتاپرستی‌ و حتی‌ میل‌ به‌ اسلام‌ و دفاع‌ شدید از آن‌ آشکار است‌. در قطعه‌ای‌ دیگر به‌ ابرهه‌ و داستان‌ فیل‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ (ابن‌ هشام‌، 1/60؛ جاحظ، الحیوان‌، 7/196؛ ابن‌ کثیر، البدایهٔ، 2/175). همچنین‌ گویند که‌ پیامبر(ص‌)، اسلام‌ را به‌ او عرضه‌ کرد (سال‌ اول‌ ق‌)، او نیز آیین‌ تازه‌ را سخت‌ نیکو یافت‌ و اظهار داشت‌ که‌ این‌، همان‌ دینی‌ است‌ که‌ در جست‌وجویش‌ بوده‌ است‌. پس‌ خواست‌ اسلام‌ آورد، اما هنگام‌ بازگشت‌ از خدمت‌ رسول‌(ص‌)، عبدالله‌ بن‌ اُبَی‌ّ، او را به‌ ترس‌ از خزرجیان‌ متهم‌ کرد. او نیز سوگند خورد که‌ تا یک‌ سال‌ اسلام‌ نیاورد، اما پیش‌ از آنکه‌ سال‌ به‌ سرآید، درگذشت‌ (قس‌: طبری‌، تاریخ‌، 2/406؛ ابن‌ سلام‌، 56؛ ابن‌ بدران‌، 6/455-456؛ ابن‌ اثیر، الکامل‌، 2/112 و منابع‌ متعدد دیگر). این‌ روایت‌ شاخ‌ و برگ‌ تازه‌ برآورد و گسترش‌ یافت‌، چنانکه‌ برخی‌ مدعی‌ شدند که‌ او پیش‌ از مرگ‌ اسلام‌ آورد، و یا حضرت‌ محمد(ص‌) او را پیغام‌ داد که‌ اسلام‌ بیاور تا در قیامت‌ شفیع‌ تو گردم‌ (ابن‌ بدران‌، 6/456؛ ابن‌ اثیر، اسد، 5/278). با اینهمه‌، راویان‌ عموماً او را مانع‌ اصلی‌ اسلام‌ آوردن‌ قبیلهٔ اوس‌ دانسته‌اند. در سال‌ اول‌ هجری‌ هیچ‌ خانه‌ای‌ از خانه‌های‌ انصار نبود که‌ یک‌ یا چند نفر از افراد آن‌ مسلمان‌ نشده‌ باشند، جز چند خانوار بزرگ‌ که‌ یکی‌ از آنها، طایفه‌ای‌ از اوس‌ بود. سبب‌ امتناع‌ این‌ افراد از پذیرفتن‌ اسلام‌ آن‌ بود که‌ از شاعر و رهبر خود ابن‌ اسلت‌ اطاعت‌ می‌کردند. ایشان‌ ظاهراً تا پس‌ از غزوهٔ خندق‌ (5ق‌/626م‌ یا حدود آن‌ تاریخ‌) همچنان‌ سرسختی‌ نشان‌ دادند (طبری‌، تاریخ‌، 2/359؛ ابن‌ حزم‌، 345؛ ابن‌ کثیر، البدایهٔ، 3/153). میان‌ اشعار و اطلاعات‌ او از اسلام‌ و پیامبر اسلام‌ از یک‌ سو، و اِعراض‌ از پذیرفتن‌ اسلام‌ از سوی‌ دیگر تناقضی‌ است‌ که‌ البته‌ از نظر نویسندگان‌ هوشمندی‌ چون‌ ابن‌ اثیر و ابن‌ کثیر پنهان‌ نمانده‌ است‌. این‌ دو ( اسد، 5/278؛ بدایهٔ، 3/156) موضوع‌ را به‌ تفصیل‌ بررسی‌ کرده‌، نتیجه‌ می‌گیرند که‌ وی‌ مسلمان‌ نشد و بر آیین‌ حنفا باقی‌ ماند (قس‌: بغدادی‌، 2/533). آنچه‌ بیش‌ از همه‌ موجب‌ شهرت‌ ابن‌ اسلت‌ گردید، این‌ است‌ که‌ گویند یک‌ یا دو آیه‌ در حق‌ او و زنش‌ نازل‌ گردیده‌ است‌. همهٔ منابع‌ ما (و بیشتر از قول‌ عکرمه‌) روایت‌ می‌کنند که‌ در عصر جاهلیت‌ زن‌ِ پدرِ خویش‌ را اگر مادرشان‌ نبود، به‌ زنی‌ می‌گرفتند و او را همچون‌ اموال‌ به‌ ارث‌ می‌بردند. گویند چون‌ ابن‌ اسلت‌ درگذشت‌، فرزندش‌ مِحْصَن‌ (یاقیس‌)، خواست‌ زن‌ پدر خویش‌ کَبشهٔ (یا کُبَیْشهٔ) را به‌ زنی‌ بگیرد. آن‌ زن‌ نزد پیامبر(ص‌) آمد و از او نظر خواست‌. این‌ آیه‌ نازل‌ شد که‌ لایَحِل‌ُّ لَکُم‌ْ أَن‌ْ تَرِثوُا النَّساءَ کَرْهاً...: ای‌ اهل‌ ایمان‌ برای‌ شما حلال‌ نیست‌ که‌ زنان‌ را به‌ اکراه‌ و جبر به‌ میراث‌ گیرید... (نساء/4/19) (ابن‌ کثیر، بدایهٔ، 3/156، تفسیر، 1/465؛ ابن‌ حجر، 4/162)، اما موضوع‌ نزول‌ این‌ آیه‌ در شأن‌ او مورد اتفاق‌ همگان‌ نیست‌، بلکه‌ به‌ دیگران‌ نیز نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ (سقا، 2/757؛ قس‌: قرطبی‌، 5/103-104) و برخی‌ برآنند که‌ آیهٔ لاتَنْکِحُوا ما نَکَح‌َ آباءُکُم‌ْ مِن‌َ النَّساء (نساء/4/22) در حق‌ اوست‌ (طبری‌، تفسیر، 4/217؛ ابن‌ بدران‌، 6/454؛ نیشابوری‌، 97- 98؛ طبرسی‌، 4/61؛ قرطبی‌، همانجا؛ ابن‌ کثیر، البدایهٔ، 3/156؛ ابن‌ حجر، 4/162؛ سیوطی‌، 4/469). برخی‌ این‌ موضوع‌ را به‌ پیش‌ از اسلام‌ انتقال‌ داده‌. گفته‌اند: ابن‌ اسلت‌ خواست‌ با ام‌ عُبَید ضمرهٔ، همسر پدرش‌ اسلت‌ ازدواج‌ کند و این‌ آیه‌ در حق‌ او نازل‌ شد (طبری‌، همانجا؛ نیز قس‌: سیوطی‌، 4/468). آثار: در اشعار منسوب‌ به‌ شخصیتی‌ که‌ احوالش‌ در چنین‌ هاله‌ای‌ از ابهام‌ فرو رفته‌، بی‌گمان‌ قطعات‌ و ابیات‌ جعلی‌ نیز هست‌ و همان‌ طور که‌ بلاشر اشاره‌ می‌کند، در اکثر اشعار منسوب‌ به‌ او، آثار جعل‌ آشکار است‌. گاه‌ خواسته‌اند یکتاپرستی‌ او را بارزتر سازند، و گاه‌ در پی‌ آن‌ بوده‌اند که‌ اشاراتی‌ به‌ داستانهای‌ قرآن‌ کریم‌ در آنها بنهند. از مجموع‌ آثار او شعر فراوانی‌ به‌ جای‌ نمانده‌ و تا آنجا که‌ معلوم‌ شده‌، از 94 بیت‌ تجاوز نمی‌کند. کسی‌ نیز تاکنون‌ به‌ این‌ امر که‌ اشعار او را در دیوانی‌ جمع‌آوری‌ کرده‌ باشند، اشاره‌ نکرده‌ است‌. در عصر حاضر هم‌ کسی‌ به‌ گردآوری‌ آنها نپرداخته‌ است‌. علاوه‌ بر این‌، چنانکه‌ از سیاههٔ زیر استنباط می‌شود، به‌ مرور زمان‌ بر اشعار منسوب‌ به‌ او افزوده‌اند. لذا می‌توان‌ پنداشت‌ که‌ راویان‌ آغاز اسلام‌ هم‌ چیز عمده‌ای‌ از آثار او را در اختیار نداشته‌اند؛ با اینهمه‌ باید یادآوری‌ کرد که‌ ابوزید قرشی‌ و مُفضّل‌ ضبّی‌ هر کدام‌، یک‌ قصیده‌ از او را در جُنگهای‌ خود نقل‌ کرده‌اند که‌ تا حدی‌ می‌تواند بر اهمیت‌ آن‌ اشعار دلالت‌ داشته‌ باشد. منابع‌ آثار او بدین‌ قرار است‌ (منابع‌ متأخر را در صورتی‌ که‌ اضافه‌ای‌ نداشته‌ باشند، ذکر نکرده‌ایم‌): قصیده‌ با قافیهٔ ا ع‌ِ: 24 بیت‌ در مفضّل‌ ضبّی‌ (4/283 به‌ بعد). شمار ابیات‌ در منابع‌ دیگر: اصمعی‌ (ص‌ 177): یک‌ بیت‌؛ ابوزید (ص‌ 234-236): 21 بیت‌؛ ابن‌ سلام‌ (ص‌ 56): دو بیت‌؛ جاحظ ( الحیوان‌، 3/46): 2 بیت‌؛ بحتری‌ (ص‌ 40): دو بیت‌؛ ابوالفرج‌ (15/160-161): 6 بیت‌؛ قالی‌ (2/212): یک‌ بیت‌؛ بکری‌ (1/269، 2/387): دو بیت‌. قطعه‌ با قافیهٔ م‌ْ: 6 بیت‌ در ابن‌ اسحاق‌ (1/38). شمار ابیات‌ در منابع‌ دیگر: جاحظ ( الحیوان‌، 7/196): 4 بیت‌؛ ابن‌ کثیر ( البدایهٔ، 1/175): 6 بیت‌. این‌ قطعه‌ به‌ اُمیّهٔ بن‌ ابی‌ الصّلت‌ نیز منسوب‌ است‌ (ابن‌ اسحاق‌، 1/38). قصیده‌ با قافیهٔ ا ب‌ِ: 35 بیت‌ در ابن‌ کثیر ( البدایهٔ، 3/154- 155). شمار ابیات‌ در منابع‌ دیگر: ابن‌ اسحاق‌ (1/39): 5 بیت‌؛ جاحظ ( الحیوان‌، 7/197): 4 بیت‌؛ ذهبی‌ (1/95): 9 بیت‌؛ ابن‌ بدران‌ (6/454): 2 بیت‌. قطعه‌ با قافیهٔ ل‌ِ: 6 بیت‌ در ابن‌ کثیر ( البدایهٔ، 3/156). شمار ابیات‌ در منابع‌ دیگر: ابن‌ سعد (4(2)/95): 4 بیت‌. قطعه‌ با قافیهٔ ارِ: 6 بیت‌ در ابوالفرج‌ (15/167). قطعه‌ با قافیهٔ رَه‌ِ:5 بیت‌ در ابن‌ اثیر ( الکامل‌، 1/665 -666). 3 بیت‌ با قافیهٔ ب‌ِ در ابوالفرج‌ (2/166)؛ دو بیت‌ با قافیهٔ ن‌ِ در جاحظ ( البیان‌، 3/16-17)؛ یک‌ بیت‌ با قافیهٔ ت‌ُ در ابوالفرج‌ (2/165)؛ 4 بیت‌ با قافیهٔ رُ در ابوالفرج‌ (همانجا)؛ یک‌ بیت‌ با قافیهٔ رادر ابن‌ ابی‌عون‌ (ص‌ 5)؛ یک‌ بیت‌ با قافیهٔ رِ در ابوالفرج‌ (15/161).

درباره ما

  • درباره آفتاب
  • قوانین و مقررات
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • راهنمای آفتاب
  • نقشه سایت

تماس با ما

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۰۵۳۴

تلگرام آفتاب

اینستاگرام آفتاب

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۷۱ ۳۲

ایران، تهران، امیرآباد شمالی خیابان هفتم کوچه سوم پلاک ۳

پشتیبانی آفتاب

همکاری در کسب و کار

  • آگهی رایگان
  • تبلیغات در آفتاب
  • مشاوره کسب و کار

خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیک خود را وارد نمایید
عضویت
کلیه حقوق این سایت برای شرکت شبکه ی اینترنتی آفتاب محفوظ است.
×