آَبوحَفْص عُمَرِ بَلّوطی,عمربن عسیی بن شعیب اقریطیشی (دح241ق/855م),معروف به غلیظ بطروجی برخاسته از حفض البلوط قرطبه, موسس دولت حفضیان در جزره کرت (حک:213_350ق/828_961م).ابوحفص از گروه عظیم آوارگانی بود که از سرکوب خونین قیام رمضان 202/مارس 817مردم ربض قرطبه به دست حکم بن هشام اموی جان به در برده بودند(ابن ابار 1/44_45,مقری1/339,قس:سمعانی,1/200).قیام ربضیان قرطبه از جهت نتایجی که به بار اورده(نک:ابن خلدون,4(2)/274,ابن اثیر 6/298 ابن عذاری 2/75_77)رویداد مهمی است که منابع کهن کمتر بدان پرداخته اند .به عقیده بیضیون این قیام نتیجه غیر مستقیم تحول مذهبی عهد هشام اول در اندلس بود که بر اثر ان طبقه ای از فقهای مالکی پدید امدند و قدرت زیادی در سیاست روز یافتند (ص222,نیز,نک:واسلیف I /50_52) . برخورد زمانی اغاز شد که حکم بن هشام در اغاز حکومت (190ق/806م) در برابر روحانیانی قرار گرفت در پی حفظ و استوار ساختن موقعیت ونفوذ خود بودند .این فقها که در راس انها بزرگانی چون طالوت ویحیی بن یحیی راوی موطا مالک قرار داشتند (ابن خطیب ,15نیز نک:بیضون 225)امیر را به سستی عقیده و اسراف و عشرت جویی متهم می ساختند و فقرا را بر ضد او می شوراندند(نعنعی192_193).به نوشته واسیلیف مردم دوبار برضد حکم به پاخاستند: نخست در 190ق/806 مبه سرگی یکی از سپاهیان امیر اهنگری از اهالی قرطبه را به قتل رسانید.شورشیان خشمگین بر سپاه سلطان تاختند و انان را عقب راندند و کاخ را به محاصره در آوردند(5 0-51 /I,قس :بیضون ,224).اما امیر نیروهای خارج از کاخ را سازمان داد و کانون اصلی شورش یعنی ربض را به اتش کشید . پس شورشیان ناگزیر از ترک محاصره شدند و حکم به کشتار انها پرداخت .این قتل عام که چند روز به درازا کشید با مهاجرت گروه بسیاری از ساکنان انجا پایان گرفت . ابن خطیب شمار قربانیان را بیش از 10000 تن نوشته است (ص16).بدین ترتیب گروهی به طلیطله ,گروی به فارس در مغرب و گروهی دیگر که شمار انان را بدون احتساب زنان و کودکان 15000تن ذکر کردهاند,عازم اسکندریه شدند (بیضون 225-226, واسیلیف , III/1082,1/51).ورود ربضیان آواره به اسکندریه مقارن با زمانی بود که بغداد در پی مرگ هارون (حک170_193ق) وبر اثر کشمکش بر سر جانشینی خلیفه دستخوش بی ثباتی و اشفتگی بود .این گروه پس از انکه حوادث گوناگونی را پشت سر نهادند در اسکندریه ابوحفص را به رهبری خویش برداشتند (نویری ,24/384,این خطیب همانجا ،ابنخلدون ،3/(3)538-539 ،قس:مقریزی،1/172 ). در همین ایام (205ق/820م) عبیدالله بن سری ، والی مصرکه سر از اطاعت حکومت بغداد پیچیده بود ، ناگریز با ابوحفص متحد شد . این اتحاد بیش از پیش به قدرت ابحفص ویاران او افزود ، ام مامون پس از پیروزی بر برادرش ،امین وتسلط یافتن بر بغداد به منظور سامان بخشیدن به اوضاع شام ومصر ،فرمانروایی این نواحی را به عبدالله ابن طاهر تفویض کرد . عبدالله بعد از سرکوب نصربن شبث در شام ، به مصر رفت وعبیدالله را تبعید کرد وشهر اسکندریه را به محاصره گرفت . (همو،1/172-173 ،نیز نک: ابن کثیر ، 10/277 ، کندی،180 ). ابوحفص که یارای مقابله در خود نمی دید ،از عبدالله امان خواست. وی به شرط آنکه ابوحفص و یارانش اسکندریه را ترک کنند وبه سرزمینی جز سرزمینهای مسلمانان روند و نیز هیچ یک از اهالی اسکندریه را در کشتی خود نپذیرند ، با تقاضای او موافقت کرد(طبری،8/577 ،613،ابن خلدون، همانجاابن تغری بردی ،2/192 ،قس : مقریزی ، همانجا ). بدین ترتیب بار دیگر آوارگی ابوحفص ویارانش آغاز شد،ولی اینان این بار موفق به تسخیر جزیره اقریطیش (کرت)گردیدند. منابع تاریخی این پیروزی را به اختلاف در 210،212و213 ق ذکر کرده اند (حیدر I/121;2 EI ,قس: ضبی ،394 ). این پیروزی در حالی انجام گرفت که خلفای دمشق و بغداد سه بار دراوج اقتدار خود برای تسخیر این جزیره نیرو فرستاده و ناکام مانده بودند(بلاذری ،237-238 III/1082, ،EI ، قس: حیدر اوغلو، 2,3 ). واسیلیف براساس منابع یونانی می گوید :یکی از دلائل تسخیر کرت به وسیله ابوحفص گرفتاری امپراتوری بیزانس در سرکوب شورش توماس بود که امپراتور ناگزیر شده بود همه نیروهای خود را به فسطنطنیه فرا خواند وجزیره کرت را بی دفاع بگذارد . افزون بر این مردم کرت به امیدرهایی و آزارهای مذهبی و ستم حکومت بیزانس در صدد دفاع بر نیامد(54-55 /I ) .ابوحفص پس از استقرار در جزیره با عقب راندن گام به گام بومیان ،شهرهای کرت را یکی بعد از دیگری تسخیر کرد وفرمان داد که حتی یک تن از بومیان هم در جزیره باقی نماند (بلاذری ،238، یاقوت 1/337 ، قس :واسیلیف 5 6-57 / I که می نویسد: ابوحفص تنها در یک شهر به بومیان اجازه دادکه بر مذهب خود باقی بمانند ). سپس وی قلعه نظامی مستحکمی که با خندق عمیقی احاطه می سد، بنا کرد و آن را پایتخت خود ساخت .جایی که بعدها به الخندق شهرت یافتو سپس نام خود را به کل جزیره داد(همو، 5 6 /I ). تسخیر جزیره کرت خشم تئوفیلوس امپراتور بیزانس را برانگیخت ودر 214ق/829م حمله خود را برای بازپس گرفتن جزیره آغاز کرد ، اما کاری از پیش نبرد . آنگاه امپراتور نامه ای به عبدالرحمان دوم (فرزند و جانشین حکم ابن هشام) نوشت وبااین دستاویزکه ابوحفص حامی عباسیان است ،از او یاری خواست (لوی پرووانسال ،251/I ،1083/ III، EI ).این روایت که منابع متعددی به آن اشاره کردهاند روشنگر قدرت حفصیان و موقعیت آنان نزد حکومتهای اسلامی درآن عهد است. 10تن از خاندان ابوحفص تا350ق/ 961م بر جزیره گرت حکومت کردند(همان ،1085/III ،قس :زامباور،109).مآخذ : ابن ابار ، محمدبن عبدالله ،الحله السیرا، به کوشش حسین مونس ، قاهره ،1963م ، ابن اثیر ،الکامل؛ ابن تغری بردی،النجوم، ابن خطیب ، محمدبن عبدالله ،تاریخ اسبانیه الاسلامیه، به کوشش لوی پرووانسال ،بیروت1956م ابن کثیر ،البدایه ،بلاذری ،احمد بن یحیی ، فتوح البلدان ، به کوشش رضوان محمد رضوان ، بیروت،1398ق/1978م؛بیضون،ابراهیم،الدولهٔ العربیهٔ اسبانیهٔ،بیروت،1406ق/1986م؛زامباور،معجم الانساب و الاسرات الحاکمهٔ،ترجمهٔ زکی محمد حسن و دیگران، بیروت، 1400ق/1980م؛ سمعانی،عبدالکریم،الانساب،به کوشش عبدالله عمر باروحی،1408ق/1988م؛ضبی،احمد بن یحیی،بغیهٔ الملتمس،مادرید،1884م؛طبری،تاریخ؛کندی،محمد بن یوسف،کتاب الولاهٔ و کتاب القضاهٔ،به کوشش روون گست،بیروت،1908م؛مقری،احمد بن محمد،نفح الطیب،به کوشش احسان عباس،بیروت،1388ق/2968م؛مقریزی،احمد بن علی،الخطط،بولاق،1270ق؛نعنعی،عبدالمجید،تاریخ الدولهٔ الامویهٔ فی اندلس،بیروت،1986م؛نویری،احمد بن عبدالوهاب،نهایهٔ الارب،قاهره، 1403ق/1983م؛ یاقوت،بلدان؛نیز:;Hidiroglou,Paul,Das religiose Leben auf Kreta,nach Ewlija Celebi,Leiden,1969;Levi-Provencal,E.,Histoire de l`Espagne musulmane,Paris,1950;Vasiliev,A.A.,Byzance et les Arabes,tr.H.Gregoire and M.Canard,Bruxelles,1935.احمد توکلی بیدهندی</p>