اَبوبَصیر، عنوان مشترک دو تن از راویان امامیه و اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) به نامهای یحیی بن ابیالقاسم اسدی و لیث بن بَخْتَری مرادی. در بسیاری از روایات امامیه نام ابوبصیر بدون افزودن هیچ قیدی، در سلسلۀ اسناد قرار گرفته و تنها با کمک گرفتن از قراین خارجی ممکن است هویت راوی را حدس زد؛ اما شمار اسانیدی که هویت ابوبصیر در آنها با قیدی تعیین شده، بسیار اندک است و گاه برخی از این قیود ذکر شد نیز به خودی خود چندان استوار نیست و احتمال میرود ناشی از خلط بوده باشد. اشتراک عنوان «ابوبصیر» میان یحیی اسدی و لیث مرادی سبب شده است تا بحث و پژوهش در هویت ابوبصیر در اسانید گوناگون در بین محدثان و رجال شناسان امامی کمابیش از همان سدههای نخستین مطرح گردد و تا امروز ادامه یابد. از اینرو تفکیک این دو شخصیت همعصر که هر دو در کوفه متوطن بودهاند، در پارهای موارد نمیتواند از قطعیّت برخوردار باشد. 1. ابوبصیر یحیی بن ابیالقاسم اسدی (د 150ق/767م)، از رجال امامی کوفه. کنیۀ او ابومحمد بود و شاید از آن رو ابوبصیر خوانده میشد که از بینایی محروم بود (کشی، 173، 476؛ طوسی، رجال، 140، 333). ابوالقاسم کنیۀ پدر وی بوده و نام او اسحاق ثبت شده است (همان، 140؛ مفید، الاختصاص، 83)، ولی در برخی از منابع ابوالقاسم به صورت قاسم و به عنوان نام پدر یحیی آمده است (مثلاً نک : نجاشی، 441). نسبت اسدی به جهت رابطۀ ولای خاندان او با قبیلۀ عرب بنیاسد بود (کشی، 173؛ طوسی، همان، 333؛ مفید، همانجا). طوسی در رجال (همانجا) او را از اهل کوفه شمرده است. همو و نجاشی (همانجاها) به سال وفات وی تصریح کردهاند. ابوبصیر اسدی چندی در صحبت امام محمدباقر(ع) (امامت: 95-114ق) بود و پس از آن در جرگۀ اصحاب امام جعفر صادق(ع) (امامت: 114- شوال 148) درآمد. انبوهی از روایات بر جای ماندۀ اعتقادی و فقهی در کتب حدیث امامیه که از طریق ابوبصیر از آن امام روایت شده است، نشان از میزان این بهرهگیری دارد (نیز نک : برقی، الرجال، 11، 17؛ طوسی، همان، 140، 333؛ نجاشی، همانجا). طوسی (همان، 364) وی را در شمار اصحاب امام موسی کاظم(ع) (امامت: 148-183ق) نیز آورده است (قس: نجاشی، همانجا)، ولی باید در نظر داشت که وی تنها حدود 2 سال از امامت آن حضرت را درک کرده و شمار روایات موجود به نقل ابوبصیر (بدون قید) از امام کاظم(ع) بسیار اندک است. ابوبصیر اسدی بجز محضر امامان، از برخی راویان امامی چون ابوحمزۀ ثمالی و صالح (عمران) بن میثم نیز روایت کرده است (نک : برقی، المحاسن، 309؛ کلینی، 7/185-186؛ ابن بابویه، محمد، امالی، 268). ابوبصیر اسدی بهسان یکی از حاملان پراندوختۀ حدیث اهل بیت در کوفه شناخته میشد و در میان آنان که از او حدیث فرا گرفتند، نام رجالی چون ابان بن عثمان احمر، عاصم بن حمید حناط، حسین بن ابیالعلاء و عبداللـه بن حماد انصاری به چشم میخورد (نک : ابن بابویه، محمد، فقیه، 4/121؛ طوسی، الفهرست، 178، امالی، 2/95، 157). همچنین باید از علی بن ابی حمزۀ بطائدی، عبداللـه بن وضاح و شعیب عقرقوفی، خواهرزادۀ ابوبصیر اسدی، نام برد که شاگردان خاص وی بودهاند (نک : نجاشی، 215، 249؛ کشی، 171). ابوبصیر اسدی در پی سالها درک صحبت امام محمد باقر و امام صادق(ع) طبعاً یکی از قطبهای رهبری فکری جامعۀ امامی کوفه محسوب میشد، روایات متعددی در دست است که نشان میدهد ابوبصیر (ظاهراً اسدی) در صحنههای مبارزۀ فکری با گروههای مخالف چون مختاریه و زیدیه حضور داشته است (نک : کلینی، 1/291؛ کشی، 240-241، جم(. در 148ق به دنبال وفات امام جعفر صادق(ع)، فرزند ارشد او موسوم به عبداللـه دعوی امامت کرد و پیروان او که «فطحیه» نامیده میشدند، در مقابل گروهی از شیعیان قرار داشتند که بلاواسطه پس از امام صادق(ع) به امامت امام کاظم(ع) قائل بودند. وقوع این بحران با سالهای پایانی عمر ابوبصیر اسدی مصادف بود و موضعگیری او در مقابل فطحیه از وی چهرهای وجیه نزد پیروان امام کاظم(ع) ترسیم نمود؛ چنانکه در روایات آنان ابوبصیر در زمرۀ گروهی از اصحاب امام صادق(ع) شمرده شده است که از آغاز به عبداللـه پشت کرده، به امام کاظم(ع) روی آوردند (نک : کلینی، 1/351-352؛ کشی، 282-284). در منابع گوناگون مطالبی از طریق علی بن ابیحمزه روایت شده است که بیان میدارد ابوبصیر (اسدی) اندکی پس از وفات امام صادق(ع) در حالی که عبداللـه افطح هنوز زنده بود، برای گزاردن حج به حجاز رفته و ضمن دیدار با امام کاظم(ع) مراتب وفاداری خود را به امام اعلام کرده است (نک : حمری، 146؛ کلینی، 1/285، 2/124؛ مسعودی، 167-168؛ دلائل الامامه، 163، 193). در روایاتی که پیروان امام کاظم(ع) از زبان ابوبصیر نقل کردهاند، وی پایههای عقیدتی فحیه دربارۀ امامت را مورد حمله قرار داده است (نک : ابن بابویه، علی، 49، 74؛ مسعودی، 161). اگرچه در روایات مذکور تصریح نشده که کدام ابوبصیر مورد نظر بوده است، ولی حرمت ویژۀ ابوبصیر مرادی نزد فطحیان، این احتمال را که وی ابوبصیر اسدی باشد، مرجح میسازد. شاید به سبب همین شخصیت ضدفطحی ابوبصیر اسدی بوده باشد که ابن فضال، رجالشناس نامی فطحیه، در نقد رجالی ابوبصیر اسدی، او را «مخلّط» قلمداد کرده است (نک : کشی، 173، 476). در زمان افتراق بعدی امامیه و تقسیم پیروان امام کاظم(ع) به واقفه (منکران وفات وی و قائلان به مهدویت آن حضرت) و قطعیه (قائلان به جانشینی امام رضا(ع))، سالها از وفات ابوبصیر اسدی میگذشت و همین امر موجب آن بود که هر دو دسته در شخصیت ابوبصیر اسدی با دیدۀ احترام بنگرند. علی بن ابی حمزۀ بطائنی که در گذشته از شاگردان خاص ابوبصیر اسدی بود و اکنون از سران واقفه بهشمار میرفت، با نقشی که در انتقال آثار ابوبصیر و روایات او به آیندگان ایفا کرد، موجب شد که حتی در آثار قطعیه (در دورههای بعد اثناعشریه) به عنوان راوی درجۀ اول ابوبصیر اسدی شناخته شود (نک : ابن بابویه، محمد، «مشیخه»، 18؛ طوسی، الفهرست، همانجا؛ نجاشی، 441). علی بن ابی حمزه و فرزندش حسن که او هم مذهب واقفی داشت، در اثار خود بسیار بیش از دیگر اصحاب ائمه، از روایات ابوبصیر بهره گرفتهاند (نک : همو، 250، به نقل از تفسیر علی بن ابیحمزه؛ ابن بابویه، محمد، ثواب الاعمال، 130 به بعد، به نقل از فضائل قرآن حسن بن علی؛ قس: نجاشی، 37). به علاوه در منابع واقفی، برخی روایات در اثبات باورهای مذهب واقفه از زبان ابوبصیر (اسدی، نقل شده است (نک : علوی، شم 21، 23، 33؛ کشی، 474-476). از سوی دیگر قطعیه، ابوبصیر اسدی را به عنوان یک راوی «وجیه و ثقه» میشناختند، همان تعبیری که نجاشی دربارۀ او به کار برده است (ص 441). نام او در شمار 6 تن «اصحاب اجماع» از یاران امام باقر و امام صادق(ع) آورده شده است که «طایفه» بر صدق حدیث و فقاهت آنان اجماع نمودهاند (نک : کشی، 238؛ طوسی، عده الاصول، 1/384). همچنین در منابع اثناعشری به روایت حدیثی از ابوبصیر برخورد میکنیم که به «حدیث لوح» شهرت دارد و در آن اعتقاد به امامان دوازدهگانه با تفصیل نسبی مطرح شده است (نک : کلینی، 1/527-528؛ نعمانی، 42-44؛ ابن بابویه، محمد، کمالالدین، 1/308-311) و به قرینۀ همراهی عبدالرحمن بن سالم (راوی این حدیث) با علی بن ابی حمزه در روایت از ابوبصیر در برخی از اسانید میتوان به احتمال قویتر ابوبصیر اسدی را موردنظر در این حدیث دانست (نک : طوسی، تهذیب، 1/443، الاستبصار، 1/203). برخی از رجال شناسان متأخر امامیه همچون علامۀ حلّی (ص 264) در اثر آشفتگی موجود در عبارات کشی (ص 474-476)، شخصیت ابوبصیر یحیی بن ابیالقاسم اسدی را با یحیی بن قاسم حذّاء واقفی یکی دانسته و بر این پایه به واقفی بودن ابوبصیر اسدی حکم راندهاند که باتوجه به وفات وی در 150ق و آغاز افتراق واقفه در 183ق، واقفی بودن وی منتفی است.افزون بر روایات بسیار پراکنده در کتب حدیث امامیه، آنچه به عنوان آثار ابوبصیر اسدی با نام از آنها یاد شده، دو عنوان زیر است: کتاب مناسک الحج، به روایت علی بن ابی حمزه و حسین بن علاء (طوسی، الفهرست، همانجا) و کتاب یوم و لیله، به روایت علی بن ابی حمزه (نجاشی، همانجا). ابن بابویه نیز مجموعهای از روایات فقهی او به روایت علی بن ابی حمزه را در فقیه من لایحضره الفقیه مورد استفاده قرار داده است (نک : ابن بابویه، محمد، «مشیخه»، همانجا). همچنین مجموعهای مشتمل بر حدود 20 حدیث در موضوع «علل» به روایت حسین بن یزید نوفلی از علی بن ابی حمزه بهطور پراکنده در علل الشرائع ابن بابویه مورد استفاده واقع شده است (1/15، 16، جم(. ابن بابویه ضمناً تلفیقی از روایت ابوبصیر و محمدبن مسلم را از «کتاب حدیث اربعمأه» به تمامی در الخصال (2/610-637) نقل کرده است. علاوه بر آنچه ذکر شد، نوشتاری از ابوبصیر در زمینۀ احوال ائمۀ نخستین به روایت محمدبن سنان (در بعضی اسانید با واسطۀ ابن مسکان) وجود داشته که در آثار کهن امامیه و غیرایشان مورد استفاده قرار گرفته است (نک : ابن ابی الثلج، 15؛ کلینی، 1/461، 463، 468؛ خصیبی، 39؛ ابوالفرج، 50؛ ابن خشاب، 161، جم(. خصیبی (همانجا) تصریح نموده که ابوبصیر مورد نظر در این سند ابوبصیر اسدی است. 2. ابوبصیر لیث بن بختری مرادی، از رجال امامی کوفه در نیمۀ نخست سدۀ 2ق/8م. کنیۀ اصلی او را ابن غضائری (نک : علامۀ حلّی، 137) و نجاشی (ص 321) «ابومحمد» و ابن ندیم (ص 275) و طوسی (رجال، 278) «ابویحیی» آوردهاند و طوسی (همان، 134) او را از اهل کوفه شمرده است. وی در منابع رجالی هم از اصحاب امام باقر(ع) و هم از اصحاب امام صادق(ع) محسوب شده است (برقی، الرجال، 13، 18؛ کشی، 170؛ مفید، الاختصاص، 83؛ طوسی، همان، 134، 278؛ نجاشی، همانجا). ولی در اسانید روایات، نمونهای قطعی برای روایت او از امام باقر(ع) دیده نمیشود (برای موارد قابل تردید، نک : مفید، المقنعه، 38، سطر 27؛ فخاربن محمد، 84؛ قس: کلینی، 3/509؛ مجلسی، 35/112). ابوبصیر مرادی همچنین از برخی راویان حدیث اهل بیت چون عبدالکریم بن عتبۀ هاشمی (از اصحاب امامان صادق و کاظم(ع)) روایت کرده است (ابن بابویه، محمد، «مشیخه»، 55). در سلسلۀ سند حدیثی از المحاسن برقی (ص 37) روایت لیث مرادی از ابوبصیر (شاید اسدی) دیده میشود و باتوجه به آنچه ذکر شد و اینکه نجاشی (همانجا) لیث مرادی را «ابوبصیر اصغر» خوانده است، دور نیست که وی قدری نسبت به ابوبصیر اسدب تأخر طبقه داشته باشد.از مهمترین شاگردان ابوبصیر مرادی که روایات زیادی از او نقل کرده است، ابوجمیله مفضل بن صالح اسدی است و در درجۀ بعد میتوان از عبداللـه بن مسکان، عبداللـه بن بکیر و عبدالکریم بن عمرو خثعمی یاد کرد که روایت آنان از ابوبصیر مرادی مورد تصریح قرار گرفته است (نک : کلینی، 2/60، 7/310، جم ؛ ابن بابویه، محمد، همانجا؛ نجاشی، همانجا). ابوبصیر مرادی، همانطور که شعیب عقرقوفی اظهار داشته است (کشی، 172)، وفات امام صادق(ع) را درک کرده است، ولی گزارش صریحی در مورد موضعگیری او در قبال فطحیه دیده نمیشود. روایت عقرقوفی حاکی است که ابوبصیر مرادی به امامت امام کاظم(ع) باور نداشته است (کشی، همانجا، شم 293، نیز شم 292؛ طوسی، تهذیب، 10/25) و گفتار ابن غضائری، رجالشناس اثناعشری اشارت دارد که مذهب وی مستقیم نبوده است (نک : علامۀ حلی، همانجا). در مورد رابطۀ او با امام کاظم(ع)، اگرچه طوسی در الفهرست (ص 130) و رجال (ص 358) او را در زمرۀ اصحاب آن حضرت آورده است، ولی این نکته در کلام برقی، کشی و نجاشی تأیید نشده و در اسانید روایات نیز روایت او از امام کاظم(ع) به اثبات نرسیده است. اگر شواهد پراکندۀ یاد شده را در کنار روایات ستایشآمیز فطحیان دربارۀ ابوبصیر مرادی قرار دهیم، به نتیجهگیری دربارۀ گرایش مذهبی ابوبصیر مرادی کمک خواهد کرد.از آن جمله باید به روایتی به نقل از علی بن اسباط فطحی اشاره کرد که در آن نام ابوبصیر مرادی در شمار چند تن از اصحاب امامان باقر و صادق(ع) یاد شده و در انتخاب شخصیتها تأثیر دیدگاه فطحی احساس میشود (نک : کشی، 9-10؛ مفید، الاختصاص، 61-62). در روایتی دیگر از طریق علی بن اسباط، ابوبصیر مرادی یکی از چهار تن دانسته شده که در حیات و ممات، زینت و آبروی اهل بیت بوده، از مصادیق قوّامون به قسط، سابقون و مقرّبون شمرده میشدند (کشی، 170، شم 287، نیز 238-239، شم 432). در روایت دیگر نیز از طریق علی بن اسباط و علی بن حدید فطحی، ابوبصیر مرادی در عداد چهار تن اوتاد زمین و اعلام دین محسوب شده است (همو، 238، شم 432). اما از دیدگاه منابع غیرفطحی در بادی امر باید به روایات پراکندهای توجه کرد که کشی نقل کرده و این در حالی است که خود در تمییز ابوبصیرها (دست کم براساس نسخۀ موجود از کتاب وی) به شدت دچار خلط بوده است. کشی علاوه بر روایات علی بن اسباط و علی بن حدید فطحی، ابوبصیر مرادی در عداد چهارتن اوتاد زمین و اعلام دین محسوب شده است (همو، 238، شم 432). اما از دیدگاه منابع غیرفطحی در بادی امر باید به روایات پراکندهای توجه کرد که کشی نقل کرده و این در حالی است که خود در تمییز ابوبصیرها (دست کم براساس نسخۀ موجود از کتاب وی) به شدت دچار خلط بوده است. کشی علاوه بر روایات علی بن اسباط و علی بن حدید که یاد شد، دو روایت دیگر نقل کرده که در آنها ابوبصیر مرادی یکی از چهار تن «مخبتین» مژدهور به بهشت و نیز از احیاکنندگان حدیث اهل حدیث(ع) و امانتداران حلال و حرام خداوند دانسته شده است (ص 136، شم 219، نیز 170، شم 286). باتوجه به قراین مختلف، ازجمله وجود روایتی دیگر با همین مضمون (همو، 136، شم 218) که در آن نام ابوبصیر (بدون قید) آمده است، میتوان گفتۀ کشی را درست دانست، با این احتمال که قید «لیث مرادی» و «لیث بن بختری مرادی» در روایت پیشین از افزودههای بعدی بوده باشد. کشی همچنین یادآور شده که بعضی در شمار 6 تن «اصحاب اجماع» از یاران امام باقر و امام صادق(ع) به جای ابوبصیر اسدی، ابوبصیر مرادی را قرار دادهاند (ص 238). از دیگر رجالشناسان امامیه ابن غضائری ضمن اینکه مذهب او را مورد طعن دانسته، یادآور شده است که اعتبار روایی او مورد طعن نیست (علامۀ حلی، همانجا) و نجاشی در شرح احوال وی هم در گرایش مذهبی و هم در اعتبار رجالی او سکوت کرده است (همانجا). تنها اثر یاد شده از ابوبصیر مرادی کتابی در مسائل فقهی است که بیشتر به روایت ابن فضال فطحی از ابوجمیله مفضل بن صالح از وی شهرت داشته است (همانجا؛ نیز نک : ابن ندیم، همانجا؛ طوسی، الفهرست، همانجا). این کتاب در سطح محدودی مورد استفادۀ محدثان چون برقی در المحاسن (ص 337)، کلینی در الکافی (3/460، 4/342، جم(، ابن بابویه در فقیه (2/274)، طوسی در تهذیب (1/165، 180، جم( و همو در الاستبصار (1/154، جم( قرار گرفته و آنگونه که از موارد نقل بر میآید، مشتمل بر پاسخهای امام صادق(ع) به سؤالات ابوبصیر مرادی است. در منابع رجالی و حدیثی شیعه از شخصیتهای دیگری نیز نام برده شده که «ابوبصیر» خوانده میشدهاند: ابوبصیر عبداللـه بن محمد اسدی کوفی از اصحاب امام باقر(ع) (کشی، 174؛ طوسی، رجال، 129)؛ ابوبصیر یوسف بن حارث از اصحاب بتری مذهب امام باقر(ع) (همان، 141) و ابوبصیر ثقفی (خصیبی، 39). در سدههای اخیر چندین اثر مستقل دربارۀ شخصیت رجالی ابوبصیر تألیف شده است که عبارتند از: 1. ترجمه ابیبصیر، از محمد مهدی خوانساری (د 1246ق)، که همراه الجوامع الفقهیه در 1276ق چاپ سنگی شده است؛ 2. ترجمه ابیبصیر و تحقیق احواله، از محمدباقر شفتی (د 1260ق)، که همراه مجموعهای از رسایل رجالی وی در 1314ق به چاپ رسیده است؛ 3. ترجمه ابیبصیر، از محمدهاشم خوانساری (د 1318ق)، همراه مجمع الفوائد در 1317ق چاپ شده است؛ 4. ترجمه ابیبصیر و اسحاق بن عمار، از ابوتراب خوانساری (د 1346ق)؛ 5. الرساله المبصره فی احوال ابیبصیر، از محمدتقی شوشتری، چاپ شده به عنوان ملحق درج 11 قاموس الرجالِ مؤلف (نیز نک : آقابزرگ، 4/147-148، 11/223)؛ 6. اسانید ابیبصیر، از موسی شبیری زنجانی که عکس نسخۀ دستنویس آن در کتابخانۀ مرکز موجود است.