اَبوبَرْزۀ اَسْلَمی، نَضله بن عبداللـه بن حارث (د 64ق/684م)، صحابی. ابن سعد (4/298، 7/366) به نقل از فرزند ابوبرزه، نام وی را عبداللـه بن نضله، و خلیفه بن خیاط (1/241، 2/829)، نضله بن عبداللـه ثبت کرده است، اما بیشتر منابع بر نضله نضله بن عُبَید اتفاق دارند (بخاری، 1/157، 166؛ ابوزرعه، 1/477)، گرچه صورتهای دیگری نیز از نام وی در دست است (نک : ابن اثیر، اسدالغابه، 5/146-147؛ ذهبی، تاریخ، 2/328؛ عبدالغنی، 1/167). به گفتۀ نووی (2/180) وی پیش از اسلام، نضله بن نیار (نیار = شیطان) نام داشت: پیامبر(ص) او را نضله بن عبداللـه خواند (نیز نک : ابن حجر، 6/237). در کنیۀ او اختلافی نیست، تنها طوسی وی را ذیل اصحاب پیامبر(ص)، ابوبرده (ص 30) و ذیل یاران علی(ع)، ابوبَرزه خوانده است (ص 60) که به نظر میرسد، سهوی رخ نموده باشد. نووی معتقد است که در میان صحابۀ پیامبر(ص) تنها وی مکنی به ابوبرزه بوده است (2/179).وی از شمار صحابهای است که در فتح مکه (ابن سعد، 4/298؛ ابن حجر، همانجا)، غزوههای حنین و خیبر (همانجا؛ ابن اثیر، اسدالغابه، 5/19) و چند غزوۀ دیگر در کنار پیامبر(ص) بود. شمار غزوههای او را 6 یا 7 (احمدبن حنبل، مسند، 4/423؛ بخاری، 1/158) یا 9 غزوه (مزی، 9/9) ذکر کردهاند. بنابر نقل خود وی، وقتی پیامبر در غزوۀ احد آسیب دید، به مراقبت از آن حضرت برخاست و پیامبر پس از بهبود در حق او دعا فرمود (ابونعیم، 2/39). در روز فتح مکه که پیامبر همۀ ساکنان مکه را امان داد، فرمود ابن خَطَل را حتی اگر به پردۀ کعبه جنگزده باشد، بکشند، زیرا او مرتد شده و مسلمانی را کشته بود و افزون بر این، دو کنیزش پیامبر را هجو کرده بودند (بلاذری، 1/360). پس ابوبرزه او را که به پردۀ کعبه آویخته بود، گرفت و بین رکن و مقام گردن زد (واقدی، 2/859؛ ابن سعد، 4/299؛ احمدبن حنبل، العلل، 1/359)، اما بنابر بیشتر منابع، سعیدبن حُرَیث مخزومی در قتل ابن خطل با او همکاری داشته است (ابن هشام، 4/868؛ طبری، 3/60؛ ابن اثیر، الکامل، 2/249). به گفتۀ طبری (4/111) در 20ق در نبرد عین شمس (شهری در مصر) که عمروبن العاص در آنجا با مقوقس روبهرو شد، گروهی از مسلمانان ترسیدند و سستی ورزیدند، پس عمرو از صحابۀ حاضر در لشکر یاری جست و آنان از جمله ابوبرزه قدم پیش نهادند و سبب نیرو گرفتن و پیروزی مسلمانان شدند (نیز نک : ابن اثیر، همان، 2/565). او در 29ق در لشکرکشی عبداللـه بن عامر به اصطخر، دارابجرد، جور (اردشیر خره) فرماندهی جناح راست را برعهده داشت که منتهی به فتح این مناطق شد. همچنین وی در ساه 000‘50 نفری مسلمانان به فرماندهی ربیع بن زیاد که موفق به فتح بلخ و قهستان شدند (51ق)، حضور داشت (همان، 3/101، 489؛ ابن خلدون، 3 (1)/30). ابوبرزه از یاران علی(ع) بود (برقی، 3؛ طوسی، همانجا). برقی (همانجا) وی را در ردیف سلمان، مقداد، ابوذر و عمار ذکر کرده است. او در جنگهای جمل، صفین و نهروان در کنار علی(ع) بود (ابونعیم، همانجا؛ ابن اثیر، اسدالغابه، 5/19). از دیگر نکات برجستۀ زندگی وی اعتراض او به یزید پس از شهادت حسین بن علی(ع) است (طبری، 5/390؛ ابن اثیر، همن، 5/20، الکامل، 4/85). ابوبرزه روایاتی از پیامبر(ص) نقل کرده است. احمدبن حنبل در مسند (4/419-426)، به روایت از وی 49 حدیث نقل کرده است. از میان راویان او، میتوان فرزندش مغیره، ابوالمنهال سیاربن سلامه، ابوالوازع، عبداللـه بن مطرف و ازرق بن قیس را نام برد (همانجا). همچنین روایت ابوبرزه از امام حسن(ع) مورد توجه محدثان امامی، چون کلینی (6/17) قرار گرفته است (نیز نک : خوئی، 21/43). ابوبرزه پس از رحلت پیامر با خانوادۀ خود از مدینه به بصره آمد و در آن شهر ساکن شد و سرانجام در سفر جهاد به خراسان در مرو درگذشت (ابن سعد، 366؛ ابن قتیبه، 336). ابن حیان (ص 38) محل وفاتش را در بیابانی بین سجستان و هرات، و حاکم (نک : خلیفۀ نیشابوری، 10) در نیشابور ذکر کرده است (نیز نک : ابن قیسرانی، 2/534؛ ذهبی، سیر، 3/43).