اِبْنِ وَلیدِ قُمی، ابوجعفر محمدبن حسن بن احمد (د 343ق/954م)، محدث و فقیه امامی. تاریخ ولادت وی معلوم نیست، ولی از آنجا که از محمدبن حسن صفار (د 290ق) بسیار روایت کرده (به عنوان نمونه، نک : ابن بابویه، «مشیخه»، 434) و از سوی دیگر به قرینۀ عدم روایت مستقیم وی از احمدبن ابی عبداللـه برقی (د 280ق به بعد) میتوان ولادت او را درحدود 270ق تخمین زد. از جزئیات زندگی وی نیز چیزی نمیدانیم، اما باتوجه به عبارت نجاشی (ص 383) که او را «شیخ القمّیین...» نامیده است و با بررسی مشایخ و شاگردان وی میتوان نتیجه گرفت که ابن ولید زندگی خود را عمدتاً در قم گذرانده است. سعدبن عبداللـه اشعری، احمدبن ادریس قمی، عبداللـه برقی (د 280ق) و احمدبن محمدبن عیسی اشعری (د 280ق به بعد) میتوان ولادت او را در حدود 270ق تخمین زد. از جزئیات زندگی وی نیز چیزی نمیدانیم، اما باتوجه به عبارت نجاشی (ص 383) که او را «شیخ القمّیین...» نامیده است و با بررسی مشایخ و شاگردان وی میتوان نتیجه گرفت که ان ولد زندگی خود را عمدتاً در قم گذرانده است. سعدبن عبداللـه اشعری، احمدبن ادریس قمی، عبداللـه بن جعفر حمیری، محمدبن یحیی عطار، محمدبن ابیالقاسم ماجیلویه و علی بن ابراهیم قمی از جمله مشایخ او بودهاند (ابن بابویه، الخصال، 21، «مشیخه»، 515؛ نجاشی، 8؛ طوسی، الفهرست، 76، 89، 102). ا معروفترین کسانی که از وی روایت کرده اند، محمدبن علی ابن بابویه، ابن ابی جید، احمدبن شاذان، جعفر ابن قولویه، ابن داوود قمی و سلامه بن محمد ارزنی شایان ذکرند (ابن قولویه، 15، جم ؛ ابن بابویه، همانجاها؛ این شاذان، 97؛ نجاشی، 60، 192؛ طوسی، همان، 156). هارون بن موسی تلعکبری نیز با مکاتبه از ابن ولید اجازۀ روایت گرفته است (طوسی، الرجال، 495؛ دلائل الامامه، 141، 143، 187). در منابع رجالی بر وثاقت و تبحر وی در حدیث، فقه و رجال تأکیدشده است (نک : نجاشی، 383؛ طوسی، الرجال، الفهرست، همانجاها؛ ابن داوود، 383-384؛ به نقل از ابن غضائری). ظاهراً ابن ولید دارای روش خاص در جرح و تعدیل رجال و نقد احادیث بوده و از روایت برخی از احادیث و کتب روایی به جهت «موضوع» دانستن آنها یا جهات دیگر خودداری میورزیده است (نک : نجاشی، 329، 354، 373؛ طوسی، همان، 71، 76، 143، 146). ابن ولید دربارۀ «غلوم دارای آراء و نظرات خاصی بوده است. او مفهوم غلو را تا آنجا گسترش میداد که حتی اعتقاد به عدم وقوع سهو از نبی و امام را از نخستین درجات غلو میشمرد (ابن بابویه، فقیه، 1/360؛ مفید، «تصحیح الاعتقاد»، 63-66). از اینکه ابن ولید روایات مرسل را در نوادر الحکمه نپذیرفته (نک : نجاشی، 348؛ طوسی، همان، 145)، شاید برآید که وی در اینباره به «اصاله العداله» قائل نبوده است. اینکه آیا ابن ولید خود اینگونه نظرات را در قم رواج داده یا آن را از پیشینیان گرفته بوده، قابل مطالعه است، ولی به هر حال برخی از قمیان همانند ابن بابویه و حتی در در مواردی برخی از عراقیان چون ابن نوح سیرافی، شیخ طوسی و نجاشی در جرح و تعدیل روات از او پیروی نمودهاند (نک : ابن بابویه، همان، 2/90-91؛ نجاشی، 316، 329، 348؛ قس: 77، 333؛ طوسی، الرجال، 447، 469، الفهرست، همانجا). ابن ولید فرزندی به نام ابوالحسن احمد داشته که از پدر روایت کرده و مفید، غضائری و ابن عبدون نیز از او روایت کردهاند (نک : مفید، الامالی، 1، 11-12؛ طوسی، «مشیخه»، 58، 64-65). احمد ظاهراً در بغداد اقامت داشته و چنانکه در داستان ابوبکر بغدادی ــ که ادعای نیابت امام زمان(ع) داشته ــ نقل شده، وی از جانب پدر و جماعتی دیگر در بصره نیز حاضر میشده است (نک : همو، الغیبه، 255). آثار: از ابن ولید 3 اثر میشناسیم که هیچیک اکنون در دست نیست: 1. الجامع (ابن ندیم، 279؛ نجاشی، 383؛ طوسی، الفهرست، 156). ابن بابویه در مقدمۀ فقیه (1/4) ضمن بر شمردن الجامع در شمار منابع کتاب خود، آن را از مراجع اصلی حدیث نزد محدثین معرفی میکند و اگرچه در آثار ابن بابویه نام این کتاب به تصریح جز در موارد معدودی (مثلاً التوحید، 226) نیامده، ولی بسیاری از روایات وی میتواند از این کتاب گرفته شده باشد. نسخههای الجامع تا سدۀ 7ق/13م و شاید مدتها پس از آن نیز وجود داشته است (نک : ابن طاووس، الاقبال، 11، فرج المهموم، 139؛ آقابزرگ، 5/29)؛ 2. تفسیر القرآن (ابن ندیم، نجاشی، طوسی، همانجاها)؛ 3. الفهرست، که مورد استفادۀ نجاشی در رجال (ص 33، جم( و طوسی در الفهرست (جم( قرار گرفته است.