اِبْنِ وَدْعان، ابونصر محمدبن علی بن عبید اللـه بن احمد، محدث و قاضی موصلی در سدۀ 5ق. او به گفتۀ خویش در نیمۀ شعبان 402 (13 فوریۀ 1012) متولد شد و از خرذسالی به فراگیری حدیث روی آورد. از شیوخ او حسین بن محمد بن جعفر صیرفی، محمدبن علی بن محمدبن بحشل و بهویژه عمویش ابوالفتح احمدبن عبید اللـه ودعانی را میتوان یاد کرد (سمعانی، 13/293-294؛ ذهبی، سیر، 19/164-165). ابن ودعان چندگاهی تصدی قضای موصل را داشت و به همین سبب در منابع قاضی و حاکم خوانده شده است (نک : سمعانی، همانجا؛ ابن خیر، 157). او بارها به بغداد سفر کرده است (ابن ایبک، 27؛ ذهبی، همان، 19/164، میزان، 3/657؛ ابن جوزی، 9/127). وی پس از بازگشت از بغداد، در محرم یا ربیعالاول 494/ نوامبر 1100 یا ژانویۀ 1101 در موصل درگذشت (ابن ایبک، 28؛ سمعانی، 13/294؛ ذهبی، سیر، 19/167). از نظر شخصیت رجالی، گرچه نقادانی چون قاسم ابن عساکر، ابوطاهر سلفی، ابن ناصر سلامی و شجاع ذهلی امانت ابن ودعان را در نقل حدیث مورد تردید قرار داده و حتی او را کاذب و جاعل خواندهاند، اما سمعانی روایات او از ثقات را قابل اعتماد دانسته و گویی خواسته است بدین گونه انتقاد را از شخص ابن ودعان به مشایخ ضعیف او بازگرداند (نک : سمعانی، 13/293؛ ابن عساکر، 6؛ ابن ایبک، 27؛ ذهبی، همان، 19/166). آنچه نام ابن ودعان را برای نسلهای بعد باقی گذاشت، تألیفی با عنوان الاربعون بود که شاگردانش آن را در نقاط مختلف از ایران تا اندلس انتشار دادند. از جملۀ آنان سزاوار است از ابوطاهر سلفی، ابوالفضل یحیی بن عطاف موصلی، ابو عبداللـه محمدبن فضل فراوی، ابوبکر محمدبن محمود جوهری، مروان بن علی طنزی و محمدهادی مصری نام برده شود (نک : سمعانی، 13/294؛ ذهبی، همان، 19/165، میزان، 3/659). این تألیفکه به الاربعون الودعانیه شهرت یافته، مجموعهای از 40 حدیث در باب اخلاق و زهد است که از خطب و مواعظ پیامبر(ص) گزیده شده است. حتی آنان که از نظر فن حدیث نظر مساعدی نسبت به این کتاب نداشتهاند، شیوایی و زیبایی بیان روایات آن را ستودهاند (نک : ابن حجر، 5/306). این خصیصه موجب شد تا الاربعون ابن ودعان به سرعت دروازههای موصل را پشت سر نهاده، در کمتر از 100 سال از رشق تا خراسان و از غرب تا اندلس تداول پیدا کند و مورد توجه قرار گیرد (برای نمونههایی از رواج آن در نقاط مختلف، نک : سمعانی، ابن خیر، همانجاها؛ رافعی، 1/343؛ ابن مستوفی، 1/169، 2/284؛ یاقوت، 2/395؛ ذهبی، سیر، 19/165، 167، 23/307، میزان، 3/658-659؛ رودانی، 90). در سدۀ 8ق عبدالعزیز بن احمد بارجیلغی الاربعون ابن ودعان را شرح کرده است. نسخههای خطی این شرح در برلین، استانبول و اسکندریه یافت میشود (نک : GAL, I/435؛ نیز نک : GAL, S, I/602). همچنین در این سده عالم شیعی، حسن بن ابی الحسن دیلمی متن کاملی از الاربعون را با تجرید اسانید آن در کتاب اعلامالدین (ص 331-346) نقل کرده است. پراکندگی نسخههای متعدد از الاربعون ابن ودعان در کتابخانههای سراسر جهان، نشان از آن دارد که این متن در طول قرنها رونق خود را از دست نداده است. از آن جمله میتوان به نسخ خطی کتابخانههای ملی پاریس، دارالکتب مصر و ظاهریۀ دمشق اشاره نمود (نک : دوسلان، شم 722(7)؛ خدیویه، 1/409؛ ظاهریه، 129؛ برای برخی دیگر از نسخ، نک : GAL, GAL, S؛ همانجاها). از نظر نقد فنی، الاربعون ابن ودعان همواره مورد شدیدترین حملات قرار گرفته است. به اعتقاد قدیمیترین ناقدان این متن، ابن ناصر و سلفی، مبنای کتاب ابن ودعان بر اربعین زیدبن رفاعه بوده است (برای نسخهای از آن نک : ظاهریه، 287-288) و براساس این نظر تنها نقش ابن ودعان این بوده که به شیوۀ مستخرجنویسان، متن چهل حدیث زید را از طریق غیر او روایت کند. درواقع لبۀ تیز حملۀ ناقدان آنگاه متوجه ابن ودعان میگردد که ابراز میدارند که وی در این تألیف به جای ارائۀ اسانید واقعی، به جعل اسانید ساختگی که ظاهری فریبنده دارند، پرداخته است. همچنین آنان با جاعل شمردن زید بن رفاعه، مؤلف اولیۀ متن و اظهار اینکه متون احادیث این کتاب تلفیقی است از کلمات پیامبر(ص) با گفتههای لقمان و دیگر حکیمان، از حیث متن نیز آن را مورد نقد قرار دادهاند. چنانکه اشاره شد، یکی از ناقدان ابوطاهر سلفی بود که رسالهای در نقد الاربعون ابن ودعان نوشته است و گفتنی است که اینگونه نقدها در دورههای بعد نیز از جانب نقادانی چون ابن جوزی، مزی، ذهبی و ابن حجر صورت گرفته است (نک : ابن عساکر، همانجا؛ ابن ایبک، 27؛ ابن جوزی، 9/127-128؛ ذهبی، سیر، 19/166-167؛ میزان، 3/657-658؛ ابن حجر، 2/506، 5/306).