اِبْنِ مُعَلّم، ابوالغنائم نجمالدین محمد بن علی بن فارس جابانی هُرثی واسطی (501 -4 رجب 592ق/1108-3 ژوئن 1196م)، شاعر اواخر عصر عباسی. اصل او از «جابان» - از روستاهای واسط - بود و بیشتر املاک آن بدو تعلق داشت، از این رو به او نسبت «جابانی» دادهاند (یاقوت، 2/1، 4/959-960). وی در هرث، روستایی در نزدیکی جابان پرورشیافت و در همانجا نیزدرگذشت (عمادالدین، 4(2)/431؛ یاقوت، همانجا؛ فروخ، 3/406). ابن معلم در اشعار خود چندین بار از جابان و هرث نام برده است (یاقوت، 2/1، 4/960). از کیفیت تحصیلات و استادان ابن معلم، چیزی دانسته نیست، اما از روابط ادبی وی با ادیبان، دانشمندان و بزرگان آن روزگار، گزارشهایی موجود است (نک: عمادالدین، 4(2)/432؛ ابن خلکان، 5/6؛ ابن فوطی، 4(3)/439). در این زمینه، قدیمترین سند موجود، قصیدهٔ جیمیهای است از ابن تعاویذی (ه م) که در آن ابن معلم را به سختی هجو کرده است (ص 75). همچنین در منابع، علاوه بر ابن تعاویذی از ملاقات ابن معلم با شاعران دیگری همچون ابله بغدادی (ه م) و نیز ابوطاهر احمد بن محمد برخشی، ادیب و پزشک واسط سخن رفته و احتمالاً این ملاقاتها در بغداد صورت گرفته است (ابن خلکان، همانجا؛ ابن ابی اصیبعه، 2/263-264؛ صفدی، 4/166). به گفتهٔ عمادالدین، حسین بن عبدالباقی بن حراز شاعر و کاتب همامیه، خواهرزادهٔ ابن معلم بوده است (4(2)/450). برخی از منابع متأخر به دو رویداد در زندگی وی اشاره کردهاند: یکی اسارت او در راه موصل و دیگری زندانی شدنش در حله و بغداد (فروخ، همانجا؛ GAL,S, .(I/422 ابن معلم از اوان جوانی به سرودن شعر پرداخت. مدایح او بخش بزرگی از اشعارش را تشکیل میدهد. مشهورترین مدیحهٔ وی قصیدهای است در مدح امیر فخرالدین هندبن ابی الفیاض زهیری (معروف به امیر هندی کردی) از امیران المقتفی خلیفهٔ عباسی. برخی دیگر از ممدوحان وی عبارتند از: بک ابه امیر بصره، آل مروان و دبیس بن مزید امیر حله، ابوغالب عبدالواحد بن مسعود بن حصین، رستم بن مرزبان، مظفرالدین ترابه معروف به شطرنجی امیر واسط، مجیرالدین تاشکین امیر حج (ذهبی، 54؛ ظاهریه، 223؛ ، GAL,S همانجا؛ ریو، شم .(1064 بخش دیگری از اشعار ابن معلم در وصف عشق عرفانی است و مطلع برخی قصاید حماسی و غزلیات او نیز شامل اندیشهها و مفاهیم صوفیانه است (نک: فروخ، 3/406-407). همین امر باعث شده که صوفیان، به خصوص پیروان شهابالدین سهروردی و فرقهٔ رفاعیه آن را حفظ نموده، در مجالس سماع خود بخوانند (نک: ابن خلکان، 5/5؛ ابن معصوم، 4/268؛ محمد فهد، 406). برخی از ابیات ابن معلم مورد استشهاد کسانی چون عبدالرحمان ابن جوزی قرار گرفته است و نیز شاعران پس از وی گاه عباراتی از او را در اشعار خود به کار بردهاند (ابن اثیر، ضیاءالدین، 1/221؛ ابوشامه، 10؛ ابن خلکان، 5/8؛ صفدی، 4/165-166؛ یافعی، 3/475؛ ابن معصوم، 3/78، 4/268). شعر ابن معلم که در اندوهباری، نوحه را میماند، شعری است، مطبوع و لطیف، با الفاظی ساده، شیوا، روان، پرمغز و استوار (عمادالدین، 4(2)/431؛ ابن خلکان، 5/5 -6؛ ابن کثیر، 13/13). عمادالدین، سبک شعر او را از سبک ابن هانی مغربی (326-362ق/ 938-973م) و مهیار دیلمی (د 362ق/973م) برتر میشمارد (نک: 4(2)/430-431). ابن معلم و شعر او را باید همگام با آثار، رفتار و اخلاق دو شاعر دیگر که با وی معاصر، گاه دوست و گاه دشمن بودهاند، بررسی کرد. ابله و ابن تعاویذی نیز مانند ابن معلم به شیوهٔ خاصی که در سدهٔ 6ق/12م در عراق پیدا شده بود، شعر میسرودند، هر یک، ممدوحان خاص خود را که معمولاً رقیب و بلکه دشمن یکدیگر بودند، داشتند. هر 3 در عصر خود شهرتی شگفت کسب کردند، رفتار اجتماعیشان شبیه به هم بود و یکدیگر را هجو میکردهاند. با اینهمه نباید پنداشت که کشمکشهای شاعرانه میان این 3 تن را میتوان با مهاجمات میان جریر و فرزدق و اخطل در عصر اموی مقایسه کرد. 3 شاعر عباسی، به رغم وابستگی به وزیران و امیران رقیب، چندان به ناسزاهای شرمآور برضد یکدیگر آلوده نگشتند، بلکه به عکس، در یک مورد که هر 3 بر سر یک نمونه شعر به طبع آزمایی میپردازند، رفتاری موقر دارند: قصیدهٔ صُرّدُرّ چنان شیفته شان کرد که خواستند نظیر آن را بسرایند. از 3 قصیدهٔ سروده شده، به نظر نویسندگان کهن، قصیدهٔ ابن تعاویذی بدیعتر بوده است (ابن خلکان، 5/7- 8؛ صفدی، 4/166). برخورد عمادالدین کاتب نیز با ایشان، بسیار جالب و پرمعنی است: وی با هر 3 تن - جداگانه - ملاقات و گاه دوستی استوار داشته و هر 3 را سخت ستوده است. زمانی که او در همامیه بود، شاعر به بهانهٔ آشنایی برادرزادهاش با عمادالدین، پیوسته نزد او میرفته و شعری برای او میخوانده، از جملهٔ این اشعار قصیدهای است که در جواب ابوغانم لؤلؤئی سروده و در 552ق برای عمادالدین خوانده است (عمادالدین، 4(2)/432). عمادالدین در آغاز شرح حال او، شعر و هنر و علمش را به شدت میستاید، اما آنچه نظر او را بیشتر جلب کرده، همان قصیدهٔ معروف در مدح امیر هندی است که عمادالدین آن را با الفاظی پرطمطراق و باشکوهتر از گفتارهای معمول خود، وصف کرده (4(2)/438-439) و حتی ابن معلم را نخستین کسی میداند که بر این شیوه، شعر سروده است (2/134) و بدین سان او را مبدع سبک تازهای در شعر شناخته است. ستایشهای عمادالدین در نویسندگان بعد از او نیز اثر گذاشته، چنانکه میبینیم همگان، از جمله ابن خلکان (5/5) و صفدی (4/165) همانگونه در حق او سخن گفتهاند. با اینهمه شاید بتوان نظر عبدالسودانی (ص 105-106) را دربارهٔ شعر ابله که آن را زیبا و آهنگین، اما میان تهی میداند، در مورد شعر ابن معلم نیز صادق شمرد. ابن معلم هرگز از قالبهای کهن عرب دست برنداشت، اما گه گاه کوشید مضامین آنها را با الفاظی که در عصر او ظهور مییافت، عرضه کند. سپس پایهٔ اشعار را بر عشقی نیم جسمانی - نیم روحانی نهاد که به هر حال، بسیار دلنشین و تازه مینمود. اینگونه غزل، از آنجا که درد عشق را با الفاظ و تشبیهات و اشاراتی موقر و محتشم بیان میکند و در عین حال، میتوان آنها را بر موجودی انسانی نیز منطبق ساخت، مورد استفادهٔ همگان قرار میگرفت، به خصوص که ابن معلم در پرداختن آهنگ دلنواز از ترکیب کلمات، زبردست بود. به همین جهت، عامهٔ مردم از پیر و جوان و واعظ و صوفی شعر او را میخواندند و به آسانی میفهمیدند (نک: صفدی، 4/165-166). اما گویا یکی دو قرن پس از وفات این شاعران، آثارشان، اعتبار یکی دو سدهٔ نخست را از دست داد، چنانکه دیوان ابنمعلم و ابله تاکنون چاپنشده و دیوان ابن تعاویذی نیز در صف دیوانهای بزرگ عرب ننشسته است. هرچه هست، این 3 شاعر سدهٔ 6ق را باید نمایندگان واقعی شعر عراقی در آن زمان به شمار آورد. وصف عبدالسودانی از آنان (ص 59، جم)، وصفی مختصر و بجاست: «محافظهکاران نوگرا». تنها اثری که از ابن معلم برجای مانده، دیوان اوست. همانگونه که گفته شد، بیشتر ممدوحان وی، رجال سیاسی آن عصرند و نخستین قصیده در مدح مجیرالدین تاشکین است (ظاهریه، ریو، همانجاها). ابن معلم غزلیات و مرثیههایی نیز دارد، نخستین مرثیه در سوگ ابومنصور پسر خود شاعر است. تنها تاریخی که در متن دیوان آمده، 521ق و به قصیدهای مربوط است که در مدح رستم بن مرزبان سروده شده و احتمالاً از نخستین سرودههای شاعر است (ریو، همانجا). دیوان شعر ابن معلم از آغاز تا مدتی مورد توجه همگان بوده است (نک: ابن اثیر، عزالدین، 3/384- 385؛ ابن جوزی، 8(2)/451؛ ابوشامه، 9؛ ابن خلکان، 5/9). از این اثر نسخههای خطی متعددی در کتابخانههای جهان موجود است (نک: I/289 GAL, ، GAL,S; همانجا؛ فلوگل، ؛ I/458 2 ESC، شم 365 ؛ ریو، همانجا؛ ظاهریه، 223-224؛ سید، 1/453).