اِبْنِ مَطْروح، ابوالحسن جمالالدین یحیی بن عیسی بن ابراهیم (592 -649ق/1196-1251م)، ادیب، دبیر و سیاستمدار مصری دورهٔ ایوبیان. بیشتر اطلاعات مربوط به زندگی او از چند اثر نیمهٔ دوم سدهٔ 7ق/13م گرفته شده است. در این میان نوشتهٔ ابن خلکان در وفیات الاعیان، به سبب دوستی نزدیک وی با ابن مطروح از اعتبار ویژهای برخوردار است. ابن مطروح در اسیوط به دنیا آمد و در آن شهر رشد کرد. دوستی دیرپای وی با بهاءالدین زهیر شاعر در این شهر آغاز شد (ابن خلکان، 6/258، 263). او سپس به قوص رفت و چندی در آنجا ماند و اشعاری در مدح فرمانروای قوص سرود (فروخ، 3/562). از آن پس تا هنگام عزیمت وی به قاهره در 626ق دیگر از زندگی او اطلاعی در دست نیست. منابع دربارهٔ این دوره تنها به اشاراتی اکتفا کردهاند. ابن مطروح در قاهره به خدمت صالح ایوب ملقب به نجمالدین که در این زمان از جانب پدرش ملک کامل نیابت مصر داشت، پیوست و در فتوحات او در شرق همراه وی بود (ابن خلکان، 6/258-259؛ فروخ، همانجا). از 629ق به بعد، وقتی مناطق زیر تسلط ملک کامل گسترش یافت و آمد، حصن کیفا، حران، رها و رقه نیز بدان منضم گشت، ملک صالح به عنوان نمایندهٔ پدر در این مناطق به سر میبرد و ابن مطروح نیز در مقام نظارت دیوان لشکر، همراه وی بود (ابن خلکان، همانجا؛ مقریزی، 1(2)/284). پس از مرگ ملک کامل در 635ق/1238م ستیز میان شاهزادگان ایوبی بر سر جانشینی شدت گرفت. صالح توسط عموزادهاش ناصر داوود در کرک به زندان افکنده شد و ابن مطروح برای بازگرداندن قدرت به او تلاش بسیار کرد و همراه محییالدین ابن جوزی که از جانب خلیفهٔ عباسی مأمور پایان بخشیدن به کشمکشها شده بود، برای دفاع از صالح به قاهره آمد (همو، 1(2)/284، 290؛ 2 EI). در 639ق ابن مطروح در قاهره به صالح ایوب که در 637ق سلطنت مصر یافته بود، پیوست و سمت خزانهداری یافت. صالح در 643ق دمشق را مسخر ساخت و ابن مطروح را به عنوان وزیر بر آن شهر گمارد و وی در این زمان قدر و منزلت بسیار یافت (ابن خلکان، 6/259). صالح ایوب در 646ق/1248م به دمشق رفت، ابن مطروح را از وزارت برکنار ساخت و او را به حمص فرستاد تا شهر را از دست عمال ملک ناصر ابوالمظفر خارج کند. در همین هنگام به صالح خبر رسید که صلیبیان به قصد یورش به دمیاط در جزیرهٔ قبرس اردو زدهاند. وی ابن مطروح را از حمص که آن را در محاصره داشت، برای دفاع از مصر فراخواند، اما دمیاط به دست فرنگیان افتاد. پس از آن ابن مطروح مورد بازخواست سلطان قرارگرفت (همو، 6/259-260). ابن مطروح در امور لشکری از شایستگی لازم برخوردار نبود (ابن جوزی، 8(2)/789). در واقع نرمخویی و انعطافپذیری وی (یونینی، 1/197؛ ابن شاکر، 20/54) با سمتهای نظامی او سازگاری نداشت. صالح هرگز به قاهره برنگشت و در منصوره وفات یافت. ابن مطروح در زمان تورانشاه، فرزند و جانشین صالح مورد بیاعتنایی او قرار گرفت و تا هنگام مرگ از کارهای سیاسی دوری گزید و خانهنشینی اختیار کرد (ابن جوزی، همانجا؛ ابن خلکان، 6/260). سرانجام وی در مصر درگذشت و در دامنهٔ جبل مقطّم به خاک سپرده شد (همو، 6/266). ابن مطروح با معاصران و دوستان نزدیکش چون ابن خلکان و بهاءالدین زهیر مکاتبات ادبی داشت و بیشتر آثار خود را برای آنان میخواند (همو، 2/336-337، 6/260-263). ابن ابی اصیبعه از ملاقات و گفتوگو با وی به تفاخر یاد میکند (2/113). ابن مطروح اشعاری نیز شامل قصاید بلند مدیحه و قطعاتی در ادب و زهد دارد. عمر فروخ شعر او را ضعیف میداند (3/563). وی آثاری به نثر مصنوع نیز نگاشته است. دیوان او در 1298ق در استانبول به طبع رسیده است.