اِبْنِ مُحَیْصِن، محمد بن عبدالرحمان سهمی (د 122 یا 123ق/ 740 یا 741م)، قاری مکه و از قاریان چهاردهگانه. در برخی منابع نام وی به اشکال دیگری نیز ضبط شده است (نک: ابن مجاهد، 65؛ ذهبی، معرفهٔ، 1/82). مصعب زبیری (ص 407) نام او و پدرش عبدالرحمان را با یکدیگر خلط کرده است (قس: ابن حزم، 164). در مورد نسبت وی به بنی سهم از قریش، اهل نسب او را از این قبیله شمردهاند (همانجا)، در حالی که در برخی از منابع متأخر، وی از موالی بنی سهم معرفی شده است (ذهبی، همان، 1/81؛ ابن جزری، غایهٔ، 2/167). زندگی ابن محیصن در هالهای از ابهام قرار دارد، ولی میدانیم که در مکه میزیسته و در همانجا وفات یافته است. قرائت را از مجاهد بن جبیر، دِرْباس، مولای ابن عباس و سعید بن جبیر به طریق عرض فراگرفت. شاخصترین شاگرد وی که قرائت را به طریق عرض از او آموخته، شبل بن عَبّاد است (ابن مجاهد، ابن جزری، همانجاها) و بیشتر آنچه امروز از قرائت ابن محیصن در دست است، به روایت شبل باز میگردد. روایت شبل از دو طریق بَزّی و ابن شَنَبوذ نقل و در مبهج سبط خیاط و مفردات اهوازی درج شده و از آن طریق به اخلاف رسیده است (اندرابی، 75-76؛ قسطلانی، 1/105، 169). ابوعمرو بن علا، قاری بصره از قاریان هفتگانه نیز قرآن را بر وی عرض کرده است. از دیگر شاگردان وی عیسی بن عمر ثقفی، اسماعیل بن مسلم مکی و یحیی ابن جرجه را باید نام برد (ابن جزری، همانجا). به گفتهٔ ابوطیب (ص 25) اهل کوفه نیز تا حدّ زیادی قرائت خود را بر گرفته از او میدانند. ابن محیصن از نحو آگاهی داشت و استادان او، مجاهد و درباس، و مقریانی چون ابوحاتم، ابوعبید و ابن مجاهد، تبحر او را در عربیت نیز مورد ستایش قرار دادهاند (ابن مجاهد، ابن جزری، همانجاها؛ قسطلانی، 1/98). این آگاهی او از نحو طبعاً نمیتوانسته است بر قرائت او بیتأثیر باشد و شاید بتوان او را از اولین قاریانی دانست که به قواعد و قیاسات نحوی توجه داشتهاند (نک: برگشترسر، 121 -120 ؛ سالم، 31-33). در قرائت ابن محیصن تمایل به ادغام گاه تا حد افراط دیده میشود، مانند ادغام در «ثَللَهٌٔ اِنْتَهُوا» (نساء /4/171) به صورت «ثلثهٔ اَتَّهُوا» و «عَنِ اَلاَنْفالِ» (انفال /8/1) به صورت «عَلَّنْفال» (نک: ابن خالویه، 29، 48، جم). دیگر از این نوع گرایشهای او در قرائت تمایل به وصل همزه (همو، 25، 49، 166)، تبدیلِ ها به یا در «هذه» پیش از الف و لام (بنّا، 1/388؛ قاضی، 28)، تبدیل واو قسم به باو تبدیل باب تفعیل به مجرد (ابن خالویه، 65، 86، 88، جم) را میتوان ذکر کرد. بنا بر اعتقاد ابن جزری (همانجا) مهمترین مشکل قرائت ابن محیصن که موجب شده آن را در ردیف قرائات شاذ قرار دهند، ناهمخوانی آن با رسمالخط مصحف است. در ربع اول قرن 2ق ابن محیصن، ابن کثیر و حمید بن قیس در عرض یکدیگر از قاریان مکه به شمار میآمدند (ابن مجاهد، 65 -66؛ ابن جزری، النشر، 1/8). ابن مجاهد گرچه با قرائت ابن محیصن آشنا بوده (نک: ابن خالویه، 61)، آن را در قرائات هفتگانه وارد نکرده و شاذ شمرده است. وی در توجیه آن یاد آور شده (ص 65) که ابن محیصن از قرائت استادان خود پیروی نکرده و مردم مکه به قرائت وی، برخلاف قرائت ابن کثیر بیرغبت بودهاند. در پی او ابن مهران (د 381ق) به رغم آشنایی با قرائت ابن محیصن (نک: ابن مهران، 314) آن را حتی در زُمرهٔ قرائات دهگانه نیز قرار نداده است. همچنین ابن خالویه (ص 2، جم) و ابن جنی (1/121، جم) در همان سده، قرائت او را شاذ شمردهاند. با این حال، در سدهٔ 5ق مقریان هنوز به این قرائت عنایت داشتهاند. مکی بن ابی طالب به طور پراکنده در الکشف (1/28، جم) به آن پرداخته، و اهوازی نیز آن را در المفردات گرد آورده است (قسطلانی، 1/169؛ بنا، 1/80). در اواخر آن سده اندرابی قرائت ابن محیصن را چهارمین قرائت از قرائات دهگانهٔ معروف شمرده (ص 75) و معَّل قرائت او را به همراه 14 قرائت دیگر در روضهٔ الحفاظ گردآورده است (ابن زری، غایهٔ، همانجا؛ نک: پرتسل، .(43 در سدهٔ 4ق سبط خیاط در المبهج قرائت ابن محیصن را دومین قرائت از قرائات دوازدهگانه دانسته است (جنابی، 34، به نقل از نسخهٔ خطی المبهج؛ ابن جزری، النشر، 1/83). همچنین ابن جندی در سدهٔ 8ق ظاهراً قرائت ابن محیصن را در کتاب البستان خویش که دربارهٔ قرائات سیزدهگانه تدوین کرده بود، آورده است (نک: ابن جزری، همان، 1/97)، و اولین اثر شناخته شدهای که قرائت وی را یازدهمین قرائت از قرائات چهاردهگانه دانسته و تثبیت کرده است، ایضاح الرموز ابن قَباقبی است که در نیمهٔ دوم سدهٔ 9ق تألیف شده است (نک: قسطلانی، 1/91) و قسطلانی در لطائف الاشارات و بنّا در اتحاف فضلاء البشر از او پیروی کردهاند. قرائت ابن محیصن را در این منابع میتوان یافت: مختصر فی شواذ القرآن از ابن خالویه (قاهره، 1934م)؛ اتحاف فضلاء البشر از احمد بن محمد بنا (قاهره، 1407ق) که قرائت او به تفصیل در آنها آمده است؛ روضهٔ الحفاظ موسی بن حسین معدل، موجود در کتابخانهٔ نور عثمانیهٔ استانبول و در اسکندریه (نک: پرتسل، 44 -43 )؛ المبهج سبط خیاط، موجود در کتابخانههای فیضالله و اسعد افندی استانبول (همو، و مجلد دوم لطائف الاشارات قسطلانی که نسخ آن در مصر مضبوط است (نک: عثمان، 22-27). تذکّر این نکته لازم است که برخی از رجالیان چون ابن معین ابن عدی، ابن محیصن قاری را با ابن محیصن مذکور در سند حدیثِ «قاربوا و سدّدوا» (نک: احمد، 2/248؛ طبری، 5/188) یکی دانستهاند. ابن مدینی به نقل از سفیان بن عیینه که راوی مستقیم حدیث از ابن محیصن بوده، نیز این نظر را تأیید کرده است (ذهبی، معرفهٔ، 1/82). در منابع حدیثی تصریح شده که نام کامل راوی حدیث مزبور، ابوحفص عمر بن عبدالرحمان بن محیصن سهمی است (حمیدی، 2/485؛ مسلم، 3/1993؛ ترمذی، 5/248). وی از پدرش عبدالرحمان، عطاء بن رباح و محمد بن مخرمه حدیث شنیده و کسانی چون سفیان بن عُیینه و ابن جریج از او روایت کردهاند (همانجاها؛ نیز: بخاری، 3(2)/173؛ ابن ابی حاتم، 3(1)/121؛ مزّی، 14/19). از نظر رجالی ابن حبان وی را در ثقات (7/178) آورده، و مسلم (همانجا) حدیث او را صحیح دانسته است (قس: ترمذی، همانجا). ذهبی در العبر (1/157- 158) به حدس محمد و عمر را برادر شمرده است.