اِبْنِ مُحْرِز، ابوالخطاب مُسلم و به قولی سَلْم یا عبدالله، موسیقی دان ایرانی تبار و خوانندهٔ هنرمند مکی. او در مکهٔ معظّمه پرورش یافت و حدود 140ق/757م (زرکلی، 7/223؛ بستان ) یا به روایتی قابل تردید 96ق/715م (فارمر، «تاریخ موسیقی1»، درگذشت. وی از موالی عبدالدار بن قُصَی یا بنی مخزوم بود و چهرهای زرد، قدی بلند و پشتی خمیده داشت. پدرش از پردهداران کعبه و در اصل ایرانی بود (ابوالفرج، 1/378). بنابراین با آنکه او را در موسیقی شاگرد عَزّه المیلاء (همانجا) و ابنِ مِسْجَح (نویری 4/288) دانستهاند، اما به سبب داشتن تبار ایرانی میتوان شکوفایی استعداد هنری او را جلوهای از فرهنگ ایرانی تلقی کرد، به ویژه که در شرح حالش نوشتهاند: برای فراگرفتن آهنگهای ایرانی سفری به ایران کرده است (همو، 4/287). این هنرمند تا حدی مردم گریز (ابوالفرج، 1/379) و کم معاشرت بود و بیشتر ایام سال را در سفر میگذرانید (فارمر، همان، .(78-79 بدین جهت به رغم معاصر بودن او با ولید و علاقهای که ولید به آوردن موسیقی دانان از شهرهای مختلف به دربار خود داشت (مسعودی، 3/213)، به نظر نمیرسد که وی را رابطهای با دربار ولید بن یزید و به طور کلی خلفا و صاحب قدرتان بوده باشد. از این رو بیشتر آهنگهای ساختهٔ او را کنیزی جوان از مردم مکه که مورد اعتمادش بود، از او میآموخت و اشاعه میداد (ابوالفرج، همانجا). به احتمال بسیار زیاد امتناع یا اجتناب ابن محرز از حضور در مجالس به سبب ابتلا به جذام بوده است و ظاهراً به همین بیماری درگذشته است (همانجا).ابن محرز در آغاز کار به مدینه و سپس به شام سفر کرد و در آنجا به سبب مجاورت آن دیار با روم با موسیقی رومی آشنا شد (نویری، 4/287) و در نتیجه با به کارگیری ویژگیهای موسیقی ایرانی و رومی تحولی در موسیقی عربی ایجاد کرد که پس از او دیگران بدان ادامه دادند. وی با گزینش آهنگهای شایسته و دلپذیر توانست اشعار عربی را به شیوهای بخواند که تا آن وقت شنیده نشده بود (همانجا؛ ضیف، الفنّ، 53). کار ابن محرز در این نوآوری یا تحول تا حدی به ابن مسجح شباهت داشت. زیرا او نیز چنانکه ابوالفرج اصفهانی (3/276) گفته است، با سفر به شام و استفاده از موسیقی ایرانی و آهنگهای رومی و کنار گذاشتن نَبَرات (فواصل2) و نغمههایی که با موسیقی عربی ناسازگار بود، شیوهٔ نوینی ابداع کرد (ضیف، همانجا). از این رو به ابن محرز لقب یا عنوان «صنّاج العرب» دادهاند که شاید اضافه بر ارزش ابتکارهای هنرمندانهٔ او ناظر به خوش صدایی و آوازخوانی استادانهاش نیز بوده است (همو، الشعر، 197). ظاهراً صناج را باید به معنی نوازندهٔ سنج (فارمر، همان، - سازی ایرانی که عبارت از دو صفحهٔ مدّور و بزرگ فلزیاست - دانست، نه نوازندهٔ چنگ چنانکه در دانشنامه آمده است. از دیگر ویژگیهای هنری ابن محرز خوانندگی به «زوج شعر» بوده است که پس از او دیگر خوانندگان از آن پیروی کردهاند و او را عقیده براین بوده است که «اِفراد» نمیتواند الحان را تمام کند (ابوالفرج، 1/379). بنابر تفسیر کوسن دو پرسوال3 قبل از ابن محرز اشعار عربی به صورت منفرد خوانده میشد، به این معنی که هر آهنگ محدود به یک شعر میشد و همان را چندین بار تکرار میکردند. این روش ابتدایی آوازهخوانی آن دوران بود که تا روزگار ابن محرز ادامه داشت، زیرا هر شعر عربی را بیانگر مفهوم مستقلی میدانستند، ولی ابن محرز نخستین کسی بود که اشعار عربی را در آوازها به صورت دوگانه خواند (ص 424 ؛ فارمر، «تحقیق در موسیقی شرق4»، و شاید بتوان از نوشتهٔ ابوالفرج به این نتیجه رسید که ابن محرز چون معتقد بود هیچ آهنگی را نمیتوان با یک بیت تمام کرد (فروخ، 182)، نخستین بار خوانندگی به «زوج شعر» را رواج داد. ابن محرز به ضربهای5 خفیف علاقهٔ خاص داشت و گویا اول بار دور6 رَمَل را که یکی از انواع ضرب خفیف است و به قول عبدالقادر مراغی هر دور آن از 10 نَقْره یا تَنْ تَتَنْ تَنْ تَنَن تشکیل میشود (ص 221)، در آوازهای عربی مورد استفاده قرار داد (ابوالفرج، 1/379) و بعدها پس از او یکی از موسیقیدانان معاصر هارونالرشید به نام سَلْمَک آن را در آوازهای ایرانی به کار برد (همانجا؛ ضیف، الشعر، 192). ابن محرز در روزگار خود شهرتی بسزا داشته است. چنانکه ابوالفرج به نقل از اسحاق موصلی، به نقل از فضل بن یحیی بن خالد میگوید: از صاحب نظری میپرسیدند، در بین خوانندگان چه کسی را بهتر از دیگران دیدهای؟ پرسید از مرادن یا زنان؟ گفتند از مردان و زنان. جواب داد: از مردان ابن محرز و از زنان ابن سریج! (1/380). در اینجا ذکر ابن سریج (ه م) از جملهٔ زنان معقول به نظر نمیرسد و حتی به فرض مخنث بودن او - گو اینکه در شرح حالش اشارهای بدین مطلب نشده است - باز شگفت انگیز است. لذا میتوان چنین احتمال داد که منظور گوینده از مرد و زن نوعی تعبیر موسیقایی و به اصطلاح محسوس، برای دانگ (تُن) صدای آنها بوده است که در حال حاضر به راست کوک و چپ کوک گفته میشود، به این معنی که مردان معمولاً دارای دانگ صدای پایین هستند، یعنی صدایشان با راست کوکِ ساز تطبیق میکند، در صورتی که بانوان به سبب داشتن دانگ صدای بالاتر با چپ کوک سازگاری دارد.