عبید زاکانی
ـ مردی را گفتند پسرت را با تو شباهتی نباشد. گفت اگر همسایگان باری ما را رها کنند فرزندانمان را به ما شباهتی خواهد افتادت.<br /> ـ زن مزبد حامله بود ـ روزی به روی شوی نگریست و گفت ـ وای بر من اگر فرزندم به تو ماند ـ مزبد گفت ـ وای بر تو اگر به من نماند.<br /> ـ در رمضان نوخطی را گفتند ـ این ماه کساد باشد ـ گفت خدا یهود و نصارا را پاینده دارد...
فایل(های) الحاقی
حکایات | hekayate obeide zakani.htm | 29 KB | text/plain |