”باریکه راه سرنوشت“<br /> من از عهد سپید کودکی افسانه‌ای دارم<br /> که تا امروز<br /> سکوت نقش آن در رگه‌های خاطرم جاریست<br /> و یادش در زمین باورم اندوه می‌کارد<br /> ***<br /> زمان پر از حوادث بود و جسم سرد رویا‌ها<br /> به روی بستر پندار‌ها آهسته می‌لغزید<br /> و ابر تیره عصیان<br /> سراسر آسمان شهر را<br /> در خویش می‌بلعید...

فایل(های) الحاقی

فردای دیروزین fardaye dirozin.pdf 612 KB application/pdf