ساعت ۳ بعد از ظهر بود و در ویرنوتا میوز، وقت شام.<br /> خانم و آقای الیوت با تنها پسرشان دیوید، پشت میز نشسته بودند. <br /> اولین غذای آن شب یک ظرف بزرگ کلم خام با پنیر بود، چراکه خانم و آقای الیوت هرگز گوشت نمی‌خوردند. اتاق آشکارا فضای سردی داشت، آن روز بعد از ظهر در آخرین روز نیم‌سال تحصیلی قبل از کریسمس، دیوید با کارنامه درسی‌اش از مدرسه آمده بود. کارنامهٔ درخشانی نبود.<br /> معلم ریاضی نوشته بود: ”الیوت پیشرفتی نداشته است او نمی‌تواند ضرب یا تقسیم کند و باید با تأسف ذکر کنم که جمع کردن هم بلد نیست“<br /> معلم نجاری نوشته بود: ”کار چوبی؟ امیدوارم بتواند کاری بکند!“<br /> معلم علوم دینی شکایت کرده بود: ”اگر سر کلاس بیدار بماند معجزه شده است“...

فایل(های) الحاقی

گروشام گرینچ Groosham - Grange.pdf 707 KB application/pdf