شب ـ به هنگام شام <br /> همسایهٔ عراقی‌ام در را به صدا درآورد<br /> (ابن همسایه عراقی سرباز نیست)<br /> و ما هم که با شیر و شکر و کمی پودر کاستارد<br /> و خلاصه دسری که می‌چسبید<br /> ما ما که قند فراوانمان آرزو بود<br /> و جویدنمان دقیقاً رخ نمی‌داد<br /> حدس نمی‌زدیم<br /> شکل آتشی بر این خانه که کاشانه بسوخت...

فایل(های) الحاقی

نامه به / رویا و ضمائم پاره‌وقت name-be.pdf 482 KB application/pdf