در نیمه شب ۱۵ آگوست ۱۹۵۳، وقتی که کاروانی غیرعادی در دل تاریکی پیش می‌رفت، بیشتر مردم تهران در خواب بودند. پیشاپیش کاروان، خودروی زرهی با نشان نظامی و به دنبال آن دو چیپ و چند کامیون ارتشی پر از سرباز در حرکت بود. روز استثنا داغ بود اما فرا رسیدن شب، آرامشی به‌همراه آورده بود. هلال ماه می‌درخشید شب زیبائی برای سرنگونی یک دولت بود.<br /> سرهنگ نصیری، فرماندهٔ گارد سلطنتی، با خاطری آسوده، در خودروی زرهی نشسته بود و برای این آسودگی خاطر دلیل داشت، حکمی از شاه ایران مبنی بر عزل نخست‌وزیر محمد مصدق در جیب داشت و در راه بود تا حکم را به مصدق ارائه دهد و در صورت مقاومت او را دستگیر کند... .

فایل(های) الحاقی

همهٔ مردان شاه all the shahs men.pdf 987 KB application/pdf