نویسنده: سر آرتور کانن دویل <br /> مترجم: مهرزاد پارس
همانطور که صبحهنگام کنار پنجره ایستاده بودم و به خیابان بیکر نگاه میکردم گفتم: ”هلمز، مرد دیوانهای در خیابان است و از اینکه خویشانش به او اجازه دادهاند خانه را به تنهائی ترک کند ناراحت بهنظر میرسد.“<br /> دوستم هولمز از صندلی راحتیاش برخواست و از بالای شانههایم به بیرون نظری افکند. یک صبح سرد فوریه بود و برفهای زیاد شب گذشته که بر زمین نشسته بودند در زیر انوار کمرمق آفتاب زمستانی چشمکزنان میدرخشیدند.<br /> مرد حدوداً پنجاهساله، بلند قامت و اندکی فربه بود و لباسهای شیک و گرانقیمت به تن داشت. اما رفتارش برازندهٔ لباسهایش نبود، در حالیکه از عرض خیابان عبور میکرد دستهایش را در هوا حرکت میداد و سرش را به این سو وآن سو میچرخاند... .
فایل(های) الحاقی
شرلوک هولمز و تاج الماس | taje almas.pdf | 209 KB | application/pdf |