چند شب بود مرتباً مهندس اتریشی که اخیراً به من معرفی شده بود، در کافه سر میز ما می‌آمد. اغلب من با یکی دو نفر از رفقا نشسته بودیم، او می‌آمد اجازه می‌خواست، کنار میز ما می‌نشست و گاهی هم معنی لغات فارسی را از ما می‌پرسید. چون می‌خواست معنی زبان فارسی را یاد بگیرد. از آنجائیکه چندین زبان خارجه می‌دانست، مخصوصاً زبان ترکی را که ادعا می‌کرد از زبان مادری خودش بهتر بلد است، لذا یاد گرفتن فارسی برایش چندان دشوار نبود. ظاهراً مردی بود چهار شانه با قیافه جدی ... .

فایل(های) الحاقی

کاتیا katia.pdf 93 KB application/pdf