هوا کم‌کم تاریک می‌شد. نزدیکی‌های غروب شنبه بود. خیلی خسته بودم. تمام روز را روی مسأله‌های ریاضی کار می‌کردم. میز کارم را ترک کردم روزنامه‌ای را که در شهر ما منتشر می‌شد ورق زدم. در صفحهٔ آخر روزنامه یک آگهی نظرم را جلب کرد:<br /> ”شرکت گراقت اشتودت، هرگونه سفارشی را چه از سازمان‌ها و چه از اشخاص برای هرگونه محاسبه و تجزیه و تحلیل ریاضی می‌پذیرد، از پیش درستی و کیفیت کار را تضمین می‌کنیم. نشانه: ولت شتراسه شمارهٔ ۱۲“<br /> چه شانسی! درست همین رو می‌خواستم، نزدیک به یک ماه بود که روی معادله‌های ”ماکسول“ کار می‌کردم می‌خواستم رفتار موج‌های الکترومغناطیسی را در یک محیط ناهمگون بررسی کنم و سرانجام... .

فایل(های) الحاقی

خانهٔ اهریمنی khaneye_ahreman.pdf 362 KB application/pdf