به راستی نمی‌دانم با کدام قلم و دوات بنویسم! نمی‌دانم چگونه شروع کنم ؟! از کدام زاویه به تماشایش بنشینم ؟! با کدام زبان وصفش نمایم ؟! او کسی است که نسل پیامبر ”را برایمان حفظ کرد! او سرور زنان بهشتی است ! او پارهٔ تن رسول خدا است! او چهارمین لؤلؤیی است که خدیجه ـ رضی‌الله عنها تقدیم پیامبر“ نمود، او به‌منزلهٔ ”ختام مسک“ است برای ”سید أنام“، او به‌منزلهٔ مادری مهربان است برای پدر رنج‌دیده‌اش! او تربیت‌کننده سرور جوانان بهشت است! او مادر ”حسن“ و ”حسین“ است، ریحانه‌های پیامبر و مایهٔ خنکی چشم و دل رسول سرور.<br /> آری! او ”فاطمهٔ زهرا“ دخت گران‌قدر رسول‌الله ـ و خدیجهٔ کبری است.<br /> ای سرور زنان بهشت ! ای پشتیبان رسول اعظم!<br /> ای مادر مهربان حسن و حسین! ای همسر فداکار و دلسوز حیدر کرّار!<br /> ای زاهد دنیا و راغب عُقبی! ای فاطمهٔ بتول!<br /> با کدام قلم داستان زندگی‌ات را بنویسم؟!<br /> با مداد نقره‌ای و یاقوتی! تو بسیار گران‌قدرتر از آنی!<br /> کدام کاغذ لیاقت ثبت‌کردن سیرتت را دارد؟!<br /> کاغذ طلائی! تو خود از آن درخشنده‌تر و پر بهاتری!<br /> و یا با عرق گل‌های خوشبو و ناب! تو خود از همهٔ گل‌ها خوشبوتر و خوش‌رنگ‌تری!
فایل(های) الحاقی
| فاطمهٔ زهرا ـ رضی‌الله عنها ـ از خود دفاع می‌کند | fatemeh zahra az khod defa mikonad.pdf | 1,502 KB | application/pdf |