عباس نعل بندیان
آقای ص ص م از آن دنیا خوشش نمیآید و بالنتیجه باز میگردد.<br /> ابرها، اوه ابرها!<br /> آقای ص ص م حالت غثیان داشت. نمیتوانست درست چیزی را درک کند. وزنهٔ بسیار سنگینی تمام بدنش را میفشرد. تودههای شگفت و انبوه مه یا ابر احاطهاش کرده بودند. زمان درازی بود که نمیتوانست نفس بکشد. در سیاهی بی پایان غرق شده بود. کرمهای کوچک را در تمام بدنش احساس میکرد. در چشمها گوشها، دهان و قلبش. در همه جا که میخزیدند و از بین میبردندش...
فایل(های) الحاقی
آقای ص ص م | aghaye sad sad mim.pdf | 198 KB | application/pdf |