شهریار مندنی پور
ـ این پسر ماست.<br /> ـ نه نیست.<br /> ـ من حاظرم قسم بخورم که همین پسر ماست.<br /> ـ من هم که گفتم این کسی که میگ.یم پسر ما نیست. بحث ندارد که پسر ما نیست. پس دیگر حرفش را هم نزن وقتی که میگویم پسر ما نیست.<br /> پیکر سیاهی که از ساختمان سقوط میکرد، بین طبقهٔ بیستم، سی ام متوقف شد. بعد با سرعتی بیشتر از سقوطش بالا برگشت، تا شاید طبقهٔ صدم یا شاید بالاتر...<br /> با اینکه از سه هفته پیش پیرمرد مبل همیشگی نخ نمایش را کشیده بود یک متری تلویزیون اما هنوز هم باز مدام خم میشد به جلو بلکه بهتر ببیند. دستگاه کنترل از دور را دستش نشانه رفت به سمت پیرزن و گفت: <br /> ـ من برای مواظبت از تو خواهش میکنم چونکه حرف من است قبول کنی همین پسر ماست. وگرنه اگر بخواهم میتوانم ثابت کنم که این پسر ماست....
فایل(های) الحاقی
حلزون شکن عدن | halazoon_shekan adan.pdf | 202 KB | application/pdf |