معلمان هنگام ارزيابى کودکان بايد کدام يک از روشهاى کمّى و کيفى را بهکار گيرند؟ اين امر هم به فردى که مورد ارزيابى قرار مىگيرد و هم به علت ارزيابى بستگى دارد. اگر هدف طرح تجربيات آموزشى براى کودکان کم سن و سال است، ارزيابى کيفى روش بهترى است. ارزيابى کيفى بهويژه بهعنوان يک روش ارزيابى تکوينى مفيد است؛ زيرا به معلمان کمک مىکند تا بتوانند تجربيات مناسب را براى هر يک از کودکات تحت تعليم مشخص کنند؛ براى مثال، با استفاده از اين روش ارزيابي، معلم مىبيند که کودک در انجام مهارت پرتاب، يک گام به جلو برمىدارد يا نه، يا در اجراى مهارت پرش در لحظهٔ کندن بدن از زمين مفصلهاى پا را کاملاً مىکشد يا نه و از اين قبيل. امتيازاتى که از طريق ارزيابى کمّى بهدست مىآيد، مثل فاصلهاى که کودک توپ را پرتاب مىکند، اطلاعاتى را براى مقايسهٔ رشد حرکتى کودک با کودکان ديگر فراهم مىکند، به هر صورت، رکوردها و امتيازات کمّى به تنهايى نشاندهندهٔ چگونگى مهارت پرتاب در افراد نيست. بهويژه در مواردى که تواناييِ پرتاب افراد ضعيف است، معلمان نياز به ارزيابى کيفى دارند تا بتوانند تجربيات آموزشى و بازخورد لازم را در مورد الگوهاى حرکتى مورد استفادهٔ افراد تعيين کنند. در مقابل وقتى افراد شکل نسبتاً ماهرانهاى از مهارت را دارا هستند، معلم مىتواند از روش کمّى ارزيابى مهارت در مقاطع زمانى معين استفاده کند.