بهطورى که قبلاً اشاره شد، در دورههاى اوليه برنامهريزى آموزش و پرورش کشورهاى جهان سوم در دهه ۱۹۵۰ - ۱۹۶۰، صحبت از تعداد و نسبت باسوادان و بىسوادان، مدرسهروها و مدرسهنروها، و تحصيلکردهها و تحصيلنکردهها بود. بهعبارت ديگر ، هدف جنبهٔ کميتى داشت و به کيفيت توجه نشده بود. ولى از نيمهٔ دوم دهه ۱۹۶۰ - ۱۹۷۰ (۱۳۳۹ - ۱۳۴۹ شمسي) بهتدريج به مسائل مربوط به ماهيت و کيفيت آموزش و پرورش نيز توجه شد، مسائلى از قبيل اصلاح و بهبود برنامههاى درسى و محتواى آموزشي، روشهاى تدريس، وسايل تدريس، تربيتمعلم، و جز آنها.