مکتب جدید عباسی برای عرض اندام در برابر شعر قدیم کوشش بسیار کرد و در نتیجه یکی از دورههای درخشان ادبیات اسلامی گردید زیرا سیر تکاملی تدریجی شعر و ادب اسلامی از ابنقتیبه که …
مکتب جدید عباسی برای عرض اندام در برابر شعر قدیم کوشش بسیار کرد و در نتیجه یکی از دورههای درخشان ادبیات اسلامی گردید زیرا سیر تکاملی تدریجی شعر و ادب اسلامی از ابنقتیبه که نقطه شروع آنست تا الحصری و ابناثیر ادامه داشت شعر و ادب از قیود قدیم رهائی مییابد و با اینکه نسبت به شاعران بزرگ قدیم احترام بسیار قائل است ولی برتری متجددان را اعتراف میکند. با ظهور المتنبی دوره کلاسیک ادبیات عربی و اسلامی که جنبه اختصار داشت آغاز گشت گرچه این ادبیات بیروح جلوه میکرد و رفته رفته شعر و ادب عربی به عبارت پردازی بیشتر سرگرم شد تا آفرینش مضامین تازه، ابتکارات و سبکهای محنصر به فرد اشخاص مورد اعتراض و انتقاد ادیبان شرقی قرار گرفت. در این احوال اوبوالعلای معری ظهور میکند ولی او نیز با همه نوآوری باز برای شعر قدیم احترام فراوان قائل است.
مبارزه ادبی دوره عباسیان به این ترتیب پایان مییابد و مدت چند قرن قرون وسطای عرب در سرتاسر مشرق بحال رکود درمیآید. از مغرب تا شمال آفریقا و اسپانیا سبکهای جدیدی بوجود آمد و ایجاد وحدت ادبی که در آن زمان به یک نحو پیش میرفت به پدید آمدن این سبکها کمک کرد و با نفوذ ))ادبیات کلاسیک جدید شیوه متجددین در شرق فراموش گردید اما در مغرب یعنی در اسکندریه آثار جالبی پدید آمد از جمله منتخبات اشعار ابن بسام، ابن خاقان و سبک جدید ابن معتز و صنوبری و سایر متجددان در عراق و سوریه باقی گذاشت با وجود علاقهمندی نسبت به مکتب جدید، کشورهای مغرب ««اسلام دو بدعت جدید و مهم ر شعر قرون وسطای عرب بوجود آوردند که یکی اشعار تهلیلی دیگری استعمال و استفاده از اصطلاحات عامیانه که به آن موشحه و زجل میگفتند بود.
این اشعار از لحاظ داستانهای سلحشوری و حماسی در خاورمیانه خیلی جالب توجه است.
از اولین شاعران مبتکر اشعار تهلیلی چیزی نمیدانم ولی ظاهراً و طبق روایات اینگونه اشعار نخست در آندلس بوجود آمد شاید قبلاً سبکهای مشابهی در شرق اسلام موجود بود که با زنابینای قبره یا کس دیگری قصاید هم قافیه قدیم را فراموش کرده تهلیلهای سادهتر و روانتری با قافیههای متغیر و بکری بوجود آورد ودر نتیجه ادبیات قدیم اعراب بادیه نشین جان تازهای یافت و علاوه بر این سرایندگان قصیدههای قدیمی به سرودن قطعات نشاطآور و تصنیفهای تهلیلی بدون رعایت اصول شعری کلاسیک عرب با زبان ساده و روان عامیانه به ذکر حقایق پرداختند قبلاً این رابطه نبود یا اصلاً خیلی کم بود.
سبک جدید که به آن موشحه (زجل) گویند به زبان عامیانه و از مبتکران آن یکی این قزمان متوفی به سال ۱۱۶۰ میلادی بود. با اینحال این سبکهای تازه نتوانست به یکباره نفوذ سلطه ادبیات قدیم عرب را از زبان و ادبیات عربی از میان ببرد.
کوششهای سرایندگان اشعار موشحه بر اثر مخالفتهای ادبیان نتیجه چندانی ندارد و اصطلاحات عامیانه نتوانست در شرق جائی برای خود باز کندو در آندلس نیز نتایج جالب توجهی به بار نیاورد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است