چگونه می‌توان زندگی طیب و پاکیزه داشت؟

“من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه ولنجزینهم با حسن ما کانوا یعملون”(نحل‌۹۷) “او من کان میتا فاحییناه وجعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات …

“من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه ولنجزینهم با حسن ما کانوا یعملون”(نحل‌۹۷)
“او من کان میتا فاحییناه وجعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها کذلک زین للکافرین ما کانوا یعملون.”(انعام ۱۲۲)
یکی از موضوعات مهمی که قرآن کریم آن را رهاورد وحی می‌داند(حیات طیب )زندگی پاک ومنزه است.
می‌فرماید: این زندگی و حیات طیب بهره کسانی است که هم از نظر جان ،مومن و معتقد باشند وهم از نظر عمل، صالح و شایسته. هر کس کار صالح بکند ‌خواه زن ، خواه مرد ومومن باشد خدای متعال به او حیات پاکیزه عطا می‌کند وبه او زندگی طیب می‌بخشد حیات تازه‌ای که پاکیزه است به او مرحمت می‌کند.
برای رسیدن به این حیات پاکیزه دو قید لازم است یکی حسن فعلی، دیگری حسن فاعلی . انسان خوب اگر کارخوب بکند به حیات پاکیزه می‌رسد. پس اگر به ایمان بدون عمل اکتفا کند به حیات طیب نمی‌رسد. یا اگر کار خوب انجام بدهد ولی مومن ومعتقد به مبدا ومعاد نباشد به حیات طیب نمی‌رسد. قرآن عملی را صالح می‌داند که مطابق با وحی باشد (وهو مومن.) کاری که مطابق با رهاورد پیامبر نیست صالح نیست .
پس باید شخص ،مومن به مبدا ومعاد باشد وکار را در پرتو اصول دین انجام بدهد تا به حیات طیب برسد. خداوند می‌فرماید: اگر کسی این دو اصل را داشته باشد به او حیات تازه می‌دهیم که قبلا نداشت ودیگران هم ندارند. زیرا شرطش این دو رکن است که تازه پیدا شده . حیات طیب درطبیعت پیدا نمی‌شود. جهانی که محکوم به زوال ودگرگونی است ، طیب نیست .معنای حیات طیب این نیست که زندگی طبیعی او را خوب و زندگی دنیایی او را پاکیزه می‌کند زندگی دنیایی قابل پاکیزه شدن نیست.
علامه طباطبایی (ره) شرح مبسوط‌تری بر این آ‌یه دارند می‌فرمایند: خداوند مومنی را که عمل صالح کند به حیات جدیدی زنده می‌کند . این حیات طیب که در اثر ایمان و عمل صالح حاصل می‌شود آثار حقیقی دارد مجازی نیست.آیات قرآن آثار حقیقی برای آن نشان می‌دهد.
از آیه ۱۲۲ سوره انعام استفاده می‌شود که خدای تعالی حیاتی ابتدایی و جداگانه و جدید به او افاضه می‌کند(فاحییناه) ونوری که به وسیله آن به سوی حق راه می‌یابد و به اعتقاد حق وعمل صالح نائل می‌شود.
این علم و قدرت جدید وتازه و این نور مومن را آماده می‌سازد تا اشیا را بر آنچه که هستند ببیند واشیا را به دو قسم تقسیم می‌کنند:
۱) یکی حق وباقی
۲) دیگری باطل و فانی،
وقتی مومن این دو را از هم متمایزدید از صمیم قلبش از باطل فانی که همان زندگی مادی دنیا و نقش ونگارهای فریبنده‌اش می‌باشد، اعراض نموده و به عزت خدا اعتزاز می‌جوید و وقتی عزتش از خدا شد دیگر شیطان با وسوسه‌هایش و نفس اماره با هوی وهوس‌هایش و دنیا با فریبندگی‌هایش نمی‌توانند او را ذلیل وخوار کنند زیرابا چشم بصیرتی که یافته است بطلان متاع دنیا و فنای نعمت‌های آن را می‌بیند. چنین کسانی که دل هایشان متعلق به پروردگار حقیقی‌شان است جز تقرب به پروردگار را دوست ندارند وجز از سخط ودوری او نمی‌ترسند . از دریچه دید آنان هر چه را که خدا آفریده، حس و جمیل است وجز آن کارها که رنگ نافرمانی او را به خود گرفته هیچ چیز زشت نیست . این چنین انسانی درنفس خود نور ،کمال‌،قوت ، عزت ، لذت وسروری درک می‌کند که نمی‌توان اندازه‌اش را معین کرد ونمی توان گفت که چگونه است . خداوند این آثار را بر حیاتی مترتب کرده که آن رامختص به مردم با ایمان و دارای عمل صالح دانسته حیاتی است حقیقی و واقعی وجدید که خدا آن را به کسانی که سزاوارند افاضه می‌فرماید : و این حیات جدید واختصاصی جدای از زندگی سابق که همه در آن مشترکند نیست درعین اینکه غیر آن است با همان است تنها اختلاف به مراتب است نه به عدد پس کسی که دارای آنچنان زندگی است دو جور زندگی ندارد بلکه زندگیش قوی‌تر وروشن‌تر و واجد آثار بیشتراست هم چنان که روح قدسی که خدای عزوجل آن را مخصوص انبیا دانسته یک زندگی سومی نیست زندگی آنان درجه بالاتری دارد.

مرضیه صوفیان