خروس بی محل

هرگاه كسی در غیر موقع ، حرف بزند و یا میان حرف دیگران برود و خود را داخل جریان نماید ، چنین فردی را اصطلاحاً خروس بی محل می خوانند . آورده اند كه ... كیومرث ، سر سلسلهٔ باستانی پیشدادیان …

هرگاه كسی در غیر موقع ، حرف بزند و یا میان حرف دیگران برود و خود را داخل جریان نماید ، چنین فردی را اصطلاحاً خروس بی محل می خوانند .
آورده اند كه ...
كیومرث ، سر سلسلهٔ باستانی پیشدادیان ایران ، بود كه مورخان به روایات مختلف او را آدم ابوالبشر و گل شاه یعنی شاهی كه از گل آفریده شده و نخستین پادشاه در جهان دانسته اند .
كیومرث را پسری بود به نام پشنگ كه همیشه بر سر كوهها بود و به درگاه خدای متعال راز و نیاز می كرد .
كیومرث به این پسرش خیلی علاقه داشت و غالباً پسر و پدر به سراغ یكدیگر می رفتند . روزی دیوان كه به دست كیومرث شكست خورده بودند به قصد انتقام سراغ پشنگ رفتند و هنگامی كه به سجده سر نهاده بود پارسنگی بر سرش كوفتند و او را هلاك ساختند .
حسب المعمول این بار كیومرث برای دیدن فرزندش رفته بود جعفری بر سر راهش ظاهر شد . بانگ زد .
كیومرث چون فرزندش را نیافت و دانست پشنگ را كشته اند ، جغد را نفرین كرد و به همین جهت ایرانیان از آن تاریخ جغد را پیك نامیمون و نامبارك و صدایش را شوم می دانند . آن گاه كیومرث در مقام انتقام از دیوان برآمده و با سایر فرزندان به سوی دیوان شتافت . در این سفر بر سر راه خویش ، خروس سفید رنگ و مرغ و ماری را دید كه خروس مرتباً به مار حمله می كرد و هر بار كه موفق می شد با منقارش به شدت به سر مار نوك بزند به علامت پیروزی بانگی می زد .
كیومرث را از اینكه خروس برای صیانت و دفاع از ناموس ، تا پای جان فداكاری می كند خوشش آمد ، سنگی برداشت و مار را كشت و بانگ خروس را به فال نیك گرفت .
كیومرث پس از غلبه بر دیوان ، آن مرغ و خروس را برداشت و به فرزندانش دستور آنها را در خانه نگهداری و تكثیر كنند .
معمولاً خروس به هنگام روز بانگ می كند ولی قضا را روزی خروس موصوف ، شبانگاهان كه بی وقت و نا بهنگام بانگ بر می داشت ، همه تعجب می كردند كه این بانگ نابهنگام چیست ، ولی چون معلوم شد كه كیومرث از داره دنیا رفته ، آن خروس را خروس بی محل خواندند و از آن سبب بانگ خروس را بدان وقت به فال بد گرفته و صدایش را شوم دانسته اند .