نگاهی به فیلم "هتل میلیون دلاری"

▪ كارگردان: ویم وندرس ▪ نویسنده: نیكلاس كلین ▪ موسیقی: هال ویلز ▪ فیلمبردار: پاپا مایكل ▪ بازیگران: جرمی دیویس، میلیا یوویچ، مل گیبسون "ایزی" پسر یكی از شخصیتهای مهم شهر دست به …

▪ كارگردان: ویم وندرس
▪ نویسنده: نیكلاس كلین
▪ موسیقی: هال ویلز
▪ فیلمبردار: پاپا مایكل
▪ بازیگران: جرمی دیویس، میلیا یوویچ، مل گیبسون
"ایزی" پسر یكی از شخصیتهای مهم شهر دست به خودكشی می زند و كارآگاه اسكیز (مل گیبسون) در صدد یافتن قاتل برمی آید. ایزی در هتلی زندگی می كرد كه اكثر ساكنان آن، بیماران روانی ترخیص شده بوده اند. از میان ساكنان هتل برخی از دوستان نزدیك ایزی مظنون به قتل اند و داستان حول كنكاش شخصیت این افراد شكل می گیرد.
شروع فیلم بر پریدن "تام تام" از یك ساختمان بلند و ایجاد حس مرگ در بیننده شكل گرفته و پس از آن در یك فلاش بك، داستان توسط او روایت می گردد.
لوكیشن آغازین فیلم یعنی پشت بام ساختمان مرتفع به همراه حس نورپردازی، كادربندی و فیلمبرداری بیش از هر چیز، آغاز موفق ترین اثر وندرس یعنی "برلین زیر بال فرشتگان" را یادآور می كند و این ذهنیت كه ما شاهد یك فیلم در تكرار همان فضای پیشین فیلمهای قبلی وندرس خواهیم بود. ذهنیتی كه دیری نمی پاید و با آغاز روایت اصلی داستان تفاوت "هتل میلیون دلاری" با دیگر آثار وندرس به خوبی نمایان می شود.
داستان با وجود روند كند و فضای بسته و بعضاً سرد و تاریكش به خوبی می تواند بیننده را تا پایان به دنبال خود بكشد، بخصوص ایزی، شخصیت محوری فیلم كه شخصیت مرموز و ناشناخته اش یكی از اصلی ترین گره ها برای مخاطب محسوب می شود.
و یا كاراكتر "تام تام" مهربان با گنجینه كفشها و پاهای همیشه برهنه و عشق راسخ او به الویز و البته اسكیز، با پروتز عجیب و دردهای بی دلیل و زخمهای عمیق كه بیننده را به فكر وا می دارد. مل گیبسون پدر زجر كشیده و همسر مهربان فیلمهای هالیوودی در این فیلم كاملاً متفاوت با قبل است و به خوبی توانسته استیصال و درماندگی اسكیز را منتقل نماید. تضاد شخصیت او با تام تام و الویز، آرامش چهره آن دو در مقابل درد و رنج چهره اسكیز تناقض زیبا و دیدنی ای را ایجاد می كند، بخصوص در صحنه هایی كه نورپردازی نیز به كمك داستان آمده است: اسكیز در فضایی تاریك و در حالتی معذب در حال استراق سمع اتاق "تام تام" است و تغییر فضا از تاریكی به نور، بهتر این تضاد را نمایان می كند.
"دیویس و یوویچ" نیز بازی خوبی از خود نشان می دهد، هر چند در مقام مقایسه با وجود بازیگری همانند "تام هنكس" در نقش یك عقب افتاده در فیلم، "فارست گامپ" نمی توان حضور وی را فوق العاده دانست.
اتفاقات داستان با فیلمبرداری هم تناسب خوبی ایجاد نموده است، گاهی ساده و روان و گاهی خاص.
صحنه های حركت آهسته و حركات تند شده فیلم با توجه به داستان، بیننده را بهتر در موقعیت قرار داده و به درك آن كمك شایانی می كند.
پایان فیلم، با باز شدن تك تك گره ها، كشف راز مرگ ایزی و باز شدن شخصیت اسكیز همه چیز به طور كل تغییر می یابد، چهره اسكیز لطافت می یابد و برای بیننده آشناتر و دوست داشتنی تر می شود.
صحنه های پایانی فیلم همان صحنه های آغازین است كه این بار با ذهن بازتر آن را می بینیم.
فرود تام تام از طبقه آخر هتل به زمین، همراه با دانه های برف حس زیبایی ایجاد می كند كه از خشونت مرگش می كاهد.
به طور كل "هتل میلیون دلاری" فیلمی منحصر به فرد و زیباست كه توانایی آن را دارد كه در خاطر بماند.