اتکاء به خود

قافله چندین ساعت راه رفته، آثارخستگی در سواران و در مرکب‌ها پدید آمده بود، با رسیدن به چشمه کاروان توقف کرد. مردم به طرف آب رفتند، پیامبر (ص) نیز به سمت آب رفت. اما ناگهان از میان …

قافله چندین ساعت راه رفته، آثارخستگی در سواران و در مرکب‌ها پدید آمده بود، با رسیدن به چشمه کاروان توقف کرد. مردم به طرف آب رفتند، پیامبر (ص) نیز به سمت آب رفت. اما ناگهان از میان راه بدون اینکه به کسی چیزی بگوید:«به طرف مرکب خویش برگشت».
اصحاب با تعجب به حضرت (ص) نگریستند و منتظر شنیدن سخنی از ایشان شدند. پیامبر (ص) زانوبند را از میان وسایلش برداشت و زانوی شترش را بست،‌ سپس به سمت آب به راه افتاد، مردم جلو دویدند و عرض کردند:«یا رسول‌الله (ص) چرا به ما نگفتید، این کار را برایتان بکنیم». پیامبر (ص) در پاسخ آنان فرمودند:«هرگز از دیگران در کارهای خود کمک نخواهید، و به دیگران اتکاء نکنید، ولو برای یک قطره آب باشد».

منبع : کتاب داستان و راستان