وقتی که در دیار ما، همه "چیزهای خوب" به سهولت وسرعت " بد، زشت و کابوس "می شوند!؟

در حال و هوای پیچ در پیچ وجود خودمان در سیر و سیاحت بودیم که ناگاه دوست فرزانه و تیزبینی به ما زنگیده و از آن سوی خط با نهیبی مهرورزانه گفتا که ای آق بابای نازنین با فراست و کیاست، تفقدی بنما و گره کور این پرسش من گشوده ساز و ذهن مشوش مرا از این تردید ها رها کن!

در حال و هوای پیچ در پیچ وجود خودمان در سیر و سیاحت بودیم که ناگاه دوست فرزانه و تیزبینی به ما زنگیده و از آن سوی خط با نهیبی مهرورزانه گفتا که ای آق بابای نازنین با فراست و کیاست، تفقدی بنما و گره کور این پرسش من گشوده ساز و ذهن مشوش مرا از این تردید ها رها کن!
ما هم که کلی از این تعریف ها خوش خوشانمان شده بود! دور از چشم ایشان!و از پشت گوشی، هندوانه ها بر زیر بغل نهاده و بادی به غبغب انداخته فرمودیم: ای فرزانه دوست، فی الحال پرسش پرگره خویش برمن بازگو تا بلکه به دیده عنایت گشایشی فرمایم؟
فرزانه دوست گفتا: چگونه است که در " دیار ما " با وجود این همه متفکران منور و متفقهان متبحر، همه"چیزهای خوب" به سهولت و سرعت طرفه العینی "بد، زشت و کابوس" می شوند؟
گفتم: چه چیز؟
گفتا: همین تکنولوژی و یا فناوریهای نو را می گویم که در جوامع خارجه، برای راحتی و سهولت وسرعت کارها آمده، اما وقتی به " دیار ما " می آید، موجب کراهت و عامل نکبت و اسباب وحشت می شود!!؟
گفتم: چگونه و چرا؟
گفتا: مثلا همین موبایل را ببین، بجای اینکه وسیله ای برای ارتباط بهتر و بیشتر و راحت تر باشد ، برای پیر و جوان و دختر و پسرهای " دیار ما " شده است، مایه تبادل چرندیات و ابزار مزاحمت و تنهایی و خیانت!!؟
مورد دیگر همین کامپیوتر و یا رایانه که برای سهولت و سرعت و دقت در انجام کارهاست ولی با کمال تاسف در برخی سازمانها و ادارات " دیار ما " شده است، بهانه تاخیر و تعطیل کارها و وسیله ای برای فرار از مسئولیت و پوشاندن ضعف ها و توجیه خطاها و عدم پاسخگویی و نظارت!؟
گفتم دیگرچه؟
فرزانه دوست گفتا: همین اینترنت و جامعه مجازی یا واتس آپ و وایبر،شبکه های اجتماعی ویا... را ببین، هرکدامش اگر بجای خودش درست و مفید استفاده شود، موجب رشد و بهبود و سرعت امور ارتباطی و حرفه ای چند جانبه برای مردم و بخصوص نسل جوان می شود، ولی در بلاد ما، به عامل وحشت و هراس و مظهر بدی و گمراهی تبدیل شده است!؟
موارد دیگر خارج از اینها هم بسیار است، مثلا شما همین مسافرت های سیاحتی و زیارتی پی در پی! برخی تصمیم سازان و مدیران اجرایی سازمانها و ادارات را در نظر بگیر، که در هر موسم و فصل و یا مناسبتی و البته خستگی ناپذیر! ، با سفرهای زنجیره ای گروهی و همگانی! خود به اماکن سیاحتی و زیارتی، کشور را به حالت خلصه و رکود کامل دچار می کنند و با برخورداری از تعطیلی و گشت و گذار باحقوق! و حتی حق ماموریتهای متعدد و چندگانه! امور مردم بیچاره را معطل و مختل ساخته و هزینه های چندین وجه و چندین برابر بر بیت المال تحمیل می کنند و با غفلت و عملکرد غلط خود باعث می شوند، حتی سفرهای مذهبی، هم به یک پدیده مشکل آفرین و امرنامطلوب اجتماعی و مدیریتی تبدیل شده و باعث نارضایتی و حتی سلب اعتماد افکار عمومی گردد.
سخن دوست فرزانه چون بدین جا رسید و ما هم که هرچه فکر کردیم پاسخی برای این همه پرسش های مهم و دردآور وی نیافتیم، به بهانه قطع خط ارتباط چندبار الو..الو.. صدات نمیاد ...الو الو...! فرمودیم تا دوست فرزانه از قطع ارتباط مطمئن شده و ماهم بدون اینکه انگ عدم پاسخگویی خورده واز شرمندگی بی پاسخی درآئیم! البته! یقین داریم که در آنسوی خط سفرهای زنجیره ای گروهی، هیچ هوشی و هیچ گوشی نیست تا این درد را دریافته و سخنان این دوست به گوش جان نیوش کند!!؟
ما هم ضمن بازگشت به همان حال و هوای پیچ در پیچ سیر وجودی خودمان، آهی جانسوز ازنهان برآورده و فرمودیم : صدحیف و هزاران افسوس از این نعمت ها که به سهولت وسرعت به "نغمت و کابوس"تبدیل می کنیم!!؟
منبع: طنزنوشت آق بابا
محمدعلی مقیسه