اهمیت بیان دلیل در تصمیمات اداری

یکی از حساس ترین و مهمترین کارها قضاوت و داوری است و همواره وقتی سخن از قضاوت می شود، ذهن به سمت دادگاه و دادگستری میرود، درحالیکه مراجع اداری و غیرقضایی نیز وجود دارند که به قضاوت و داوری در امور مربوط به خود می پردازند.

یکی از حساس ترین و مهمترین کارها قضاوت و داوری است و همواره وقتی سخن از قضاوت می شود، ذهن به سمت دادگاه و دادگستری میرود، درحالیکه مراجع اداری و غیرقضایی نیز وجود دارند که به قضاوت و داوری در امور مربوط به خود می پردازند.
قانون اساسی کشورمان برای صیانت از اصل منزلت و رفتار منصفانه در اصل ۱۶۶ دادگاهها را ملزم به اعلام دلایل و مستندات احکام خود نموده است؛ لکن در خصوص مراجع اداری چطور؟! آیا این مراجع نیز ملزم به بیان دلایل تصمیمات خود هستند؟ به نظر میرسد قاعده عامی در این خصوص در قوانین کشور وجود ندارد و در برخی موارد به طور خاص این موضوع مورد اشاره قرار گرفته است؛ برای مثال در قانون اجرای سیاست های کلی اصل ۴۴، آمده است، اگر مقامات به درخواست فعالیت اقتصادی بخش خصوصی پاسخ منفی بدهند، باید دلایل خود را بیان نمایند. اما در مواردیکه این امر مورد اشاره خاص قرار نگرفته است، به نظر نمی رسد مراجع اداری الزامی به بیان دلایل تصمیم خود داشته باشند!
این در حالی است که باید توجه داشت که بیان دلایل تصمیم مزایای فراوانی دارد، از جمله اینکه وقتی فرد دلیل رد درخواست خود را بداند، ممکن است بتواند با ارائه استدلال نظرمقامات تصمیم گیرنده را تغییر دهد که این امر به منصفانه تر شدن این داوری و افزایش اطلاعات مرجع اداری تصمیم گیرنده منجر خواهد شد، دیگر اینکه هنگامی که شخص دلیل رد درخواستش را بداند، بهتر با این موضوع کنار می آید و در حقیقت در بسیاری از موارد توجیه میشود، چراکه شاید وی از آن زاویه ی خاص به درخواست خود ننگریسته باشد، از طرف دیگر بیان دلایل رابطه ی تنگاتنگی با تجدیدنظرخواهی و تقاضای بازنگری دارد، چرا که اگر فردی بخواهد از تصمیم یک مرجع اداری در رد تقاضایش به دیوان عدالت اداری شکایت نماید، باید دلیل رد را بداند وگرنه تقریبا در عمل چنین تجدیدنظرخواهی ای به سبب آنکه شاکی نمیداند به چه چیزی اعتراض نماید، به نتیجه نخواهد رسید.
از طرفی نیز بیان دلایل سبب تقویت و استحکام بیشتر تصمیمات میشود و مقام اداری نمیتواند هر تصمیمی را بنا به سلیقه ی خود بگیرد. بنابراین باید این اصل کلی را پذیرفت که در جاییکه تصمیم مرجع اداری واجد جنبه های محرمانگی نیست، لازم است که دلایل تصمیماتش را نیز بیان نماید. البته بعضا استدلال میشود در دادگاه بیان مستندات و استدلال الزامی است و دلیل آن اینست که قاضی باید فقط قانون را فارغ از ملاحظه ای اجرا نماید، در حالیکه در تصمیمات اداری چون منافع عمومی نیز مورد توجه قرار میگیرد، مقتضی است انعطاف پذیر باشد، اما این امر منافاتی با بیان دلایل تصمیم ندارد. در برخی کشورها نیز قوانینی تصویب شده است که مواردی را که مقام اداری باید دلایل تصمیم خود را بیان کند، مشخص کرده است. برای مثال در قوانین اسپانیا گفته شده است در جایی که مقام اداری تصمیمی می گیرد که برخلاف رویه ی معمول در آن موضوع است، دلیل این تصمیم را نیز باید بیان نماید؛ همچنین در مواردی که موضوع به حقوق شخصی افراد مربوط است نیز بیان دلایل لازم است.
بنابراین به طورکلی بیان دلایل تصمیم هرچند که به لحاظ قانونی الزامی نباشد، امری مثبت است که به پذیرش و استحکام تصمیمات و آرای اداری منجر میشود.
نویسنده: خدایار سعیدوزیری ـ روزنامه آفرینش