آخرین نامه

این آخرین نامه است که به دست مبارک حسین بن علی می‌رسد؛ نامه‌ای بعد از ارسال آن همه نامه از سوی مردمان کوفه؛ مردمی که شنیده‌اند امام به مکه رسیده و از بیعت با یزید امتناع کرده است؛ خبری که بعد از هلاکت معاویه، جمعیتی از اهالی کوفه را در خانه سلیمان بن صرد خزاعی به پای خطبه سلیمان می‌کشد تا در یاری حسین بن علی دست بیعت دهند، نامه بنویسند، حضرت را، امام و پیشوای خود بدانند و جز او پیشوایی را ندانند، به سوی کوفه بیایید تا نعمان بن بشیر، حاکم کوفه را از قصر دارالاماره و کوفه بیرون کنند.

این آخرین نامه است که به دست مبارک حسین بن علی می‌رسد؛ نامه‌ای بعد از ارسال آن همه نامه از سوی مردمان کوفه؛ مردمی که شنیده‌اند امام به مکه رسیده و از بیعت با یزید امتناع کرده است؛ خبری که بعد از هلاکت معاویه، جمعیتی از اهالی کوفه را در خانه سلیمان بن صرد خزاعی به پای خطبه سلیمان می‌کشد تا در یاری حسین بن علی دست بیعت دهند، نامه بنویسند، حضرت را، امام و پیشوای خود بدانند و جز او پیشوایی را ندانند، به سوی کوفه بیایید تا نعمان بن بشیر، حاکم کوفه را از قصر دارالاماره و کوفه بیرون کنند.

نامه به دست امام می رسد. نامه ای پس از نامه های دیگر و نوشته اند که در یک روز ۶۰۰ عریضه و کتابت و همچنان نامه پس از نامه و یکباره و چندباره ۱۲هزار نوشته و عریضه نزد حضرت می رسد و چه دعوت فراگیری!

اینک آخرین نامه به دست آقا می رسد؛ نامه ای که هانی بن هانی بسیعی و سعید بن عبدالله حنفی از کوفه به مکه آورده اند. نامه ای به محضر حسین بن علی امیرمومنان آن هم از جانب شیعیان آن حضرت و شیعیان پدر آن امام همام.

نامه ای با این مضمون که آقا مردم انتظار قدوم تو را دارند. بجز تو کسی را مقتدای خود نمی دانند. نامه ای که شتاب و تعجیل فرزند رسول خدا(ص) در آن خواسته شده است.

نامه ای که در آن خبر از سرسبزی باغ ها، رسیدن میوه ها، پر از گیاه بودن زمین ها سرسبزی و خرمی درختان داده شده است! و این آخرین نامه است که در آن خبر از آمادگی، آراستگی و مهیا بودن لشکر کوفیان و در رکاب بودن آن، به حسین بن علی داده شده است.

دو سفیر و فرستاده اهالی کوفه، در محضر امام پاسخ می دهند که چه کسانی نامه را نوشته اند و چه کسانی آن را به دست آن دو سپرده اند.

امام بین رکن و مقام در خانه خدا به نماز می ایستد و دو رکعت نماز به جا می آورد. تصمیم می گیرد و تصمیم خویش را به جناب مسلم بن عقیل اعلام می دارد. پاسخ نامه ها را نوشت و به دست عموزاده خویش سپرد.

نامه ای که در آن مسلم سفیر حضرت معرفی می شود تا امام را از نظر و رای مردم کوفه آگاه و مطلع سازد. مسلم به کوفه می رسد و مردم عجب به استقبال می آیند و چه دست بیعتی به مسلم می دهند!

نامه جناب مسلم به امام و دعوت به آمدن عجب زود بود، کاش نامه ای نوشته نمی شد و دعوتی صورت نمی گرفت که کوفیان زود رنگ باختند و سپاه ۴۰۰۰ نفری بیعت خویش را چه زود از هم گسیخته دیدند و متفرق کردند.

دستگیری هانی و تنهایی مسلم چه لکه ننگی بر دامان مردم آن روز کوفه نشاند. چه سخت است غریبی، عهد شکنی و یکه و تنها شدن میان نامردی نامردمان روزگار. چه داستان عجیب و اسف انگیزی است قصه پرغصه مهمان نوازی کوفیان!

و چه سخت گذشت به حسین بن علی، آن گاه که خبر شهادت مسلم و هانی را در میانه راه شنید، آن گاه که شنید پیکر پاک آنان را ریسمان بسته و میان کوچه و بازار روی زمین می کشند، وقتی چشم های آقا پر از اشک می شود، وقتی حضرت دخترک کوچک مسلم را صدا می زند، نوازش و خبر شهادت بابا را می دهد.

محمد خامه یار