با توجه به این که این یادداشت در روزنامه جامجم منتشر خواهد شد، همان ابتدای کار پیش از این که در خصوص محتوای یادداشت فکر کنم، بیتی از حافظ در ذهنم تداعی شد؛ بیتی که گوته هم آن …
با توجه به این که این یادداشت در روزنامه جامجم منتشر خواهد شد، همان ابتدای کار پیش از این که در خصوص محتوای یادداشت فکر کنم، بیتی از حافظ در ذهنم تداعی شد؛ بیتی که گوته هم آن را بسیار دوست داشت: چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی/ که جامجم نکند سود وقت بیبصری. همین موضوع نشان میدهد حافظ ریشه در وجود و تار و پود ما ایرانیها دارد. این بیت را پشت جلدکتاب «نقش شوق» کتابت کردهام.
اما بگذارید حرف زدن درباره حافظ را از هنر خوشنویسی شروع کنیم.این هنر یکی از هنرهای ملی ما بوده و بیانگر هویت ایرانیان است. جالب اینجاست که آبشخور اصلی این هنر در شعر، ادب و عرفان ایرانی است و در سایه اینهاست که توانسته چنین به خود ببالد و به فیض برسد. حال اگر بخواهید حافظ بزرگوار را از مسیر و دریچه چشمان یک هنرمند خوشنویس بررسی کنید، باید بگویم به نظرم حافظ یکی از ریشههای سترگ فرهنگ، ادب و هنر کشور ما محسوب میشود. چون نیازهای درونی و احساسات یک هنرمند خوشنویس را پرورش میدهد و آنها را در سالهای تجربهاندوزیشان همراهی میکند. هنرمندان خوشنویس روزهای زیادی از عمرشان را به کتابت سرودههای او میگذرانند و این را درک میکنند که اشعار او سرچشمه الهامات آنها در هنرشان شده است. اگر بخواهم تاثیر حافظ را بر فعالیت هنری خودم در یک جمله بگویم، ضمن عرض ارادت به این شاعر خواهم گفت شعر حافظ پر پرواز من در مسیر خوشنویسی بوده است.
از میان اشعار او بیت «کس چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب/ تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند» را خیلی دوست دارم. شاید به خاطر این است که هنر خوشنویسی را هم در آن زنده میبینم.
یدالله کابلی
هنرمند خوشنویس
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است