گزنا-برزه شهر گرهی تاریخ اساطیری ایران

یاقوت حُموی در کتاب خود معجم البُلدان در مادۀ جزنق می نویسد: "این شهر در آذربایجان در نزدیک مراغه واقع است و در آنجا آثار و ابنیۀ پادشاهان قدیم ایران و ویرانۀ یک آتشکده موجود …

یاقوت حُموی در کتاب خود معجم البُلدان در مادۀ جزنق می نویسد: "این شهر در آذربایجان در نزدیک مراغه واقع است و در آنجا آثار و ابنیۀ پادشاهان قدیم ایران و ویرانۀ یک آتشکده موجود است."
وی در مادۀ گزن می نویسد که "این شهر کوچک در شش فرسخی مراغه واقع است و در آنجا یک پرستشگاه و یک آتشکدۀ قدیمی که بنای آن به کیخسرو منسوب است دیده میشود."
آتشکده ای که در این نواحی (اطراف مراغه و کوه سهند و دریاچۀ چیچست) بنای آن به کیخسرو نسبت داده میشده است همانا آتشکده آذرگشنسب بوده است. بنابراین آتشکده شهر گزنا (جزنق، یعنی محل جنگجویان) آذرگشنسب نام داشته است. نامهای دیگر این شهر برزه (شهر واقع در بلندی) و هروم (شهر نگهبانی) بوده است که نامهای شهر واحدی به شمار می رفتند چون ابن الفقیه همذانی در کتاب البُلدان می گوید: "آذرجشنسف در برزۀ آذربایجان بود و اما انوشیروان آن را به شیز نقل داده است." (به نظر میرسد که حمل آتش آذرگشنسب به شیز=تخت سلیمان در عهد خسرو پرویز صورت گرفته است که در شیز اقامت گزیده و در آنجا استحکامات و بازار بنا نموده بود.)
مسلم به نظر میرسد که یاقوت در مادۀ گزن شش فرسخ را به جای شش مایل آورده است چه در حدود ۱۰ کیلومتری شرق شهر مراغه تا دو دهه پیش معبدی به نام کائین گبه (آتش اسب شاهی) واقع بود که دارای آجرهای لعابدار سبز رنگ بود و در پای آن ویرانه کاخهایی وجود داشت. می دانیم که آتشکده آذرگشنسب مطابق کتب پهلوی محل آتش مقدسی بود که هنگام ویران کردن مقر دیوان (منظور دژ اورارتویی شهر رؤسا در سمت بسطام قره ضیاءالدین؟) بر یال اسب او فرو نشسته بود. این منطقه با نامهای علمدار و کاراجیک (محل جنگجویان) نامیده میشوند که مطابق نامهای قدیمی تر آنجا یعنی گزنا (جزنق، گزنگ یعنی محل جنگجویان) و مارگیانه (محل کشندگان) می باشند. از اینجا معلوم میشود چرا آتشکده آذرگشنسب مختص جنگجویان به شمار می رفته است.
اینکه گفتم این شهر که به نامهای مختلف گزنا، برزه، هروم، رغۀ زرتشتی و مارگیانه نامیده میشده است شهر گرهی تاریخ اساطیری ایران است بدان سبب است که زرتشت سپیتمان آنجا مطابق سپیتاک زریادر سپیتمان (داماد و پسرخوانده کورش) است و کیخسرو و آفراسیاب تورانی یعنی سکایی پر آسیب آنجا مطابق کی آخسارو (هوخشتره) و مادیای اسکیتی هستند.
بر این پایه معلوم میشود که پادشاهان کیانی اصلی همان مادها هستند:
دایائوکو= کی قباد
اوپیته= اپیوه
خشثریتی= کیکاوس (یعنی پادشاه سرزمین چشمه ها=کاشان)
فرائورت= فرود-سیاوش
کی آخسارو (هوخشتر)= کی خسرو
آستیاگ= آژیدهاک- آخروره
شاخه فرعی کیانیان
سپیتمه جمشید (داماد و ولیعهد آستیاگ) = گودرزکشوداگان-هوم عابد- لهراسب، مگابرن ویشتاسپ و برادرش سپیتاک زریادر (زرتشت، گائوماته بردیه داماد و پسر خواندۀ کورش و حاکم بلخ و شمال هندوستان).

علی مفرد