تحفه فرنگ

واژه روشنفکری (Enlightenment) اساسا به معنای روشن شدگی و بیداری است.خاستگاه اصلی روشنفکری را می توان در قرون ۱۷ تا ۱۹ اروپا دانست. زمانی که جنبش اصلاحگری دینی توسط لوتر و کالوین آغاز شد و …

واژه روشنفکری (Enlightenment) اساسا به معنای روشن شدگی و بیداری است.خاستگاه اصلی روشنفکری را می توان در قرون ۱۷ تا ۱۹ اروپا دانست.
زمانی که جنبش اصلاحگری دینی توسط لوتر و کالوین آغاز شد و شخصیت هایی همچون فرانسیس بیکن ، دکارت و کانت به عرصه فلسفه غرب آمدند و تحولات عمیقی در فلسفه یونان باستان و قرون وسطی ایجاد کردنداگرچه هم اکنون روشنفکری در پست مدرنیسم اسیر شکاکیت شده و به نحوی در بن‌بست گیر افتاده است با این حال اساس روشنفکری غربی را می توان در انسان گرایی و توجه بیش از پیش به عقل حسابگر و جزئی دانست. آن گاه که کلیسا خود را قطب جهان می دانست و همه را مجبور به اطاعت بی چون چرا از قدسیات کلیسیایی می خواند به تدریج راه برای انحراف از این خفقان اندیشه ای باز شد که متاسفانه در نهایت منجر به بیزاری اندیشمندان غربی از اصل دین شد و نتیجه آن هم مدرنیسمی بر مبنای ماتریالیسم بود.با این حال جریان روشنفکری در ایران نیز متاعی فرنگی است که بیش از یک قرن و نیم است که در فضای اندیشه ای و فکری کشور ما جولان می دهد.روشنفکری نیاز هر جامعه ای است اما اگر روشنفکران نتوانند تفسیر و تبیینی درست از مسائل اجتماعی و نیازهای جامعه داشته باشند به بیراهه کشیده می شوند.
چنان که روشنفکری در ایران نیز صرفا به دلیل تقلید از غرب و اسیر شدن در پیش فرض های صاحب نظران غربی در خصوص دین بخش مهمی از هویت جامعه ایرانی را نادیده انگاشتند و همین امر نیز موجب شده است تا بخشی فضای اندیشه ای و حتی سیاسی کشور ما تحت تاثیر این نگرش غلط قرار گیرد.با آغاز دوران مشروطه و پس از قدرت یافتن نسبی پروتستان ها در غرب و تثبیت تغییرات رنسانس در اروپا دیالکتیکی میان فرهنگ ایران و غرب مدرن آغاز گشت. البته این دیالکتیک تنها بر اساس صدور مفاهیم و ارزش ها از یک طرف معادله به آن‌سو تکوین می یافت و فرهنگ ایرانی پس از چند قرن سکون نتوانست با فرهنگ غربی خود را همگام سازد و به تاثیر متقابل بپردازد.
اما دوران مشروطه را باید آغازی برای نگاه خیره منورالفکر های ایرانی به غرب مدرن دانست. در این دوران با سفرهای متعدد و پذیرش دانشجوهای ایرانی در دانشگاه های غربی راه برای ورود افکار و اندیشه های سکولاریستی و اومانیستی که مبنای پیشرفت غرب مدرن بود به کشورمان باز شد. البته تاسیس دارلفنون نیز در تشدید فضای منور الفکری در ایران بسیار حائز اهمیت بود. درواقع تاسیس دارالفنون را نیز باید یکی از رخدادهای مهم در عصر قاجار دانست که بر فضای اجتماعی ایران تاثیرگذار بود. پس از سفر امیرکبیر به روسیه، وی متوجه نیاز فوری کشور به مرکز آموزش عالی گردید. لذا از ابتدای صدارت تلاش خود را برای ایجاد این مرکز آغاز نمود. ولی متاسفانه خود وی هیچ‌گاه شاهد افتتاح آن نشد. چرا که نخستین دسته از اساتید به سرپرستی دکتر یاکوب ادوارد پولاک، دو روز پس از دستگیری و تبعید امیرکبیر به تهران رسیدند و طبیعتا با استقبال گرمی مواجه نشدند.
دارالفنون را می توان نقطه روشنی در میان تاریکی‌های دوران قاجار به حساب آورد که با درایت امیر کبیر بنای آن نهاده شد. در این مدرسه عالی بسیاری از علوم جدید به روش اروپایی تدریس می شد و دانش آموختگان آن بعدها در بسیاری از مناصب حضور یافتند.در این میان نگارش سفرنامه ها نیز آغاز شد و افرادی همچون عبدالرحیم طالبوف و یا زین العابدین مراغه ای نقش مهمی را در بیداری ایرانیان ایفا کردند.این سفرنامه ها که از سبک نگارشی تازه ای نیز پیروی می کردند به نوعی طلایه دار ساده سازی نثر به حساب می آمدند که بعد ها در آثار بسیاری از نویسندگان فارسی زبان این ساده نویسی تاثیر داشت.

مجتبی حدادی