حافظ درمانی

یک پزشک هم می‌تواند بیماری جسمانی داشته باشد؛ هرچند من آن را برای خود موهبتی الهی می‌دانم زیرا بیمارانم را بهتر درک می‌کنم. وقتی خداوند به انسانی افتخار طبیب بودن و مداوای …

یک پزشک هم می‌تواند بیماری جسمانی داشته باشد؛ هرچند من آن را برای خود موهبتی الهی می‌دانم زیرا بیمارانم را بهتر درک می‌کنم. وقتی خداوند به انسانی افتخار طبیب بودن و مداوای بیماری را می‏دهد، درک درونی بیمار و مشکلاتش افتخاری بالاتر است.
معمولا ما پزشکان با دیدن یک بیمار، فهرست بلندی از علل و عوامل ایجادکننده بیماری در ذهنمان نقش می‏بندد تا بدانیم که چه بلایی بر سرش آمده ولی وقتی به این حدیث از امام صادق(ع) می‏رسیم که می‏فرماید: «کسی که به عیادت برادر مؤمن برود، از بیمار برای خود طلب دعا کند که دعای او مانند دعای ملائکه است» پس باید تردید کرد که کسی که دعایش مثل دعای ملائکه است، بلا دیده واقعی باشد.
در نیمه دوم سال ۸۹ برای درمان بیماری کبدی به خارج از کشور عزیمت کردم. کشوری غریب و تنی بیمار به اندازه کافی روزها و شب‌ها را برای انسان کسل‌کننده و تار می‌کند چه رسد به اینکه هم‌صحبت و هم‌زبانی هم نداشته باشی. چند شبی بیشتر از حضورم در بیمارستان نگذشته بود که دوستی برایم یک جلد دیوان حافظ هدیه آورد تا بخوانم و تنها نباشم ولی این یک خواندن معمولی نبود؛ زیرا با خواندن هر غزلی از حافظ ابیاتی در ذهنم نقش می‌بست که آن را مکتوب کردم: «بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی/ ای ماه رو نظر کن بر عشق لایزالی/ هر قرص ماه بینی اول هلال بودست/ من قرص ماه بودم اینک شدم هلالی» حافظ همزبانی بود برای کسی که هیچ هم‌صحبتی نداشت. با حافظ غریبه نیستم و بارها به بهانه‌های مختلف سراغش را گرفته‌ام؛ از همان دوران کودکی که پدرم در جمع دوستانش با خواندن غزلیات حافظ آنها را به شوق می‏رساند تا شب درگذشت پدرم وقتی که او در تهران بود و من در شیراز در خلوت خود و بی‏خبر از حادثه از دست دادنش، از حافظ سراغش را گرفتم که گفت: «به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر/ کز جهان می‏شد و در آرزوی روی تو بود» و در مراسم بزرگداشت او خواستم که حافظ احساس درونی‌ام را بگوید تا بر آگهی ترحیمش نقش بندد: «از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح/ بوی زلف تو همان مونس جانست که بود». شاید نتوان در عالم پزشکی چنین موضوعی را ثابت کرد اما خواندن حافظ در آن شب‌ها تاثیر بسزایی در روند بهبود من داشت. متاسفانه این موضوعی است که کمتر پزشکی به آن توجه می‌کند. امری ساده مانند مطالعه یک کتاب می‌تواند امید و روحیه‌ای به بیمار ببخشد که ده‌ها توصیه پزشکی و دارو نمی‌توانند. گاهی لازم است نسخه‌هایی برای بیمارانمان بپیچیم که شاید در هیچ داروخانه‌ای یافت نشود اما برای آنها از هر مسکنی بهتر عمل می‌کند.

دکتر کامران آزما
متخصص طب فیزیکی و توانبخشی و دانشیار دانشگاه