● تغییر جایگاه پزشکان در گذر روزگار موضوع تغییر جایگاه پزشکان از دید عموم و کاهش تقدس آنها ابعاد مختلفی داشته و از دیدگاههای مختلف قابل طرح است... مهمترین نکته که باید در این …
● تغییر جایگاه پزشکان در گذر روزگار
موضوع تغییر جایگاه پزشکان از دید عموم و کاهش تقدس آنها ابعاد مختلفی داشته و از دیدگاههای مختلف قابل طرح است...
مهمترین نکته که باید در این خصوص به آن توجه داشت، آن است که در دنیایی که پیوسته همه چیز در حال تغییر است، چرا پزشکی تغییر نکند و دستنخورده باقی بماند؟
واقعیت آن است که دنیا در سطح کلان در حال تغییر است و طبابت نیز به طور اجتنابناپذیر، دستخوش این تغییرات شده و تغییر کرده است. در گذشتههای دور، دانش طبابت بسیار محدود بوده و وظایف مشخصی داشت، در حالیکه امروزه حیطه کار پزشکی افزایش یافته و تخصصهای مختلف ایجاد شدهاند. در این روزگار، علم پزشکی آنقدر وسعت یافته که سازگاری آن باحکمت و فلسفه و تجمیع آن تحت لوای علم طبابت محال است، در حالی که در گذشته طبیب از علوم دیگر مانند فلسفه، منطق و حکمت نیز آگاهی داشت. در گذشته حکیمان و فیلسوفانی داشتیم که امروزه به ندرت میتوان آنها را یافت.
در دنیای امروز بسیاری از علوم که در گذشته به آن توجه میشد، حذف و بسیاری دیگر که در حیطه کار طبابت نبود، وارد این رشته شده است. به عنوان نمونه، پزشکی در گذشته در حکمت دخالت میکرد، اما در زیبایی یا چاقی و لاغری دخالتی نداشت. این مساله موجب شده تا بسیاری از ارزشهای پزشکی در سایه قرار گیرد.
● عارضه تجاریشدن پزشکی
امروزه با ورود تجارت به عرصه پزشکی، بخش عظیمی از فعالیتهای پزشکی رنگ و بوی تجاری به خود گرفته و مساله اخلاق تجاری را مطرح کرده است. به عبارت دیگر، طبابت نیز به روز شده و رنگ و بوی دنیای امروز را به خود گرفته؛ چرا که نخواستیم طبابت را بسته نگه داریم وآن را از تغییرات حفظ کنیم.
طبابت امروز تخصصی شده، زیرا در گذشته، زمانی که طبابت را در قالب حکمت میدیدیم، دیگر تخصص مطرح نبود؛ اما اکنون برای تمامی جزئیات بدن از سلول تا اندام، تخصص ایجاد شده و گاهی برای یک ارگان مانند چشم چندین تخصص وجود دارد، بنابراین دیگر تجمیع این علوم و تخصصها تحت سایه حکمت کار دشواری است.
● کاهش ارتباط با متافیزیک
از سوی دیگر در دنیای امروز، تنها قداست رشته پزشکی از بین نرفته، بلکه قداست بسیاری از پدیدهها و مسایل دیگر هم کمرنگ شده است. اصولا دنیای مدرن، دنیای تقدسزدایی از پدیدههاست و ارتباطش با متافیزیک کاهش یافته، بنابراین نمیتوان این مساله را تنها در پزشکی بررسی کرد. اکنون با نسبیتگرایی مفرطی در عرصه علم و طبابت مواجهایم و به نظر میرسد که کلیگرایی ارسطویی، جای خود را به نسبیتگرایی در عرصه علم و تجربه داده که شاید بتوان منشاء آن را به دکارت نسبت داد.
در قدیم برای تمامی اندامهای بدن یک طبیب وجود داشت، اما امروزه برای هر ارگان از بدن، تیم پزشکی وجود دارد. امروزه شاید قدری اخلاقیات حاکم بر رشته پزشکی کاهش یافته و این مساله موجب پیچیدگی موضوع شده است.
به نظر میرسد به دلیل آنکه برای سلامت ارزش قائلایم و پزشکان را تولیدکنندگان عرصه سلامت میدانیم، علاقهای به خدشهدار شدن آنها نداریم، اما باید قبول کنیم که پزشکان نیز انسانند و در عرصه طبابت احتمال خطا وجود دارد. بنابراین این مسایل میتواند آشفتگی را مضاعف کرده و به رابطه بین پزشکان و مصرفکنندگان، به صورت پنهان و آشکار آسیب برساند.
از این رو لازم است تا ساختاری شکل گیرد که هم مصرفکننده خدمات و هم پزشکان، تحت سایه آن، با حفظ ارزشهای انسانی به فعالیت بپردازند. برای ایجاد چنین ساختاری باید آستینها را بالا زد.
دکتر ابوالقاسم پوررضا
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است