ستون های آسمان

«الله الذی رَفَعَ السموات بغیر عَمَدً تَرَونها ثم استوی علی العرش» - خداست آن كه بیفراشت آسمان ها را بی ستون هایی كه ببینیدشان، سپس بر عرش استوار شد. (سوره رعد، آیه ۲)در یادداشت …

«الله الذی رَفَعَ السموات بغیر عَمَدً تَرَونها ثم استوی علی العرش» - خداست آن كه بیفراشت آسمان ها را بی ستون هایی كه ببینیدشان، سپس بر عرش استوار شد. (سوره رعد، آیه ۲)در یادداشت «اشتباه تاریخی» كه روز چهارشنبه در همین صفحه چاپ شد اشاره كردم كه در قرن هفده میلادی گالیله و گروهی دیگر از دانشمندان و متفكران فرضیه بسیار مهم «دو كتاب» را پیش نهادند كه به موجب آن خدا دو كتاب برای بشر نوشته و به تعبیر دیگر، به دو زبان با آدمی سخن گفته است. گالیله احتمالاً مهمترین مدافع و مفسر این آموزه است، به زعم او این دو كتاب یك مولف دارد، یعنی خدا در مقام مولف دو كتابی كه بشر پیش روی خود گشوده می بیند و تنها بشر است كه با این دو كتاب روی در روی است - كتاب مقدس و كتاب طبیعت- در دو جامه با انسان طرف می شود: در كتاب طبیعت، خدا در جامه مهندس و ریاضیدانی قابل ظاهر می شود - به تعبیر جاودانه گالیله، «كتاب طبیعت به زبان ریاضی نوشته شده است»- و در كتاب مقدس، خدا به زبان بشر سخن می گوید، با «كلمه» و لاجرم با استعاره و تمثیل. اگر خوب دقت كنیم، می بینیم كه در كتاب های علمی خبری از استعاره و تمثیل نیست و اگر باشد آن را حمل بر ضعف این قبیل آثار می كنیم. برای روشن شدن موضوع بیایید پای در جهان كتاب مقدس بگذاریم و گشت وگذاری كنیم و با تعدادی بت جذاب دیدار كنیم.
جهان كتاب مقدس همچون جهان كتاب طبیعت آسمان(هایی) دارد و زمینی و رویدادهایی كه البته در اولی بیشتر نمود اراده الاهی در قالب عذاب و عقاب و معجزه است.برای مثال، در «سفر خروج» (Exodus) كتاب مقدس داستان آدمیانی را می خوانیم كه از كوهی بالا می روند و به آسمان می رسند. تصور كنید كسی بخواهد این داستان را در كتاب طبیعت بخواند، آدمیانی كه از راه كوه به آسمان می رسند و از آنجا پای در جاده ای از یاقوت كبود می نهند و... خب، پس آسمان آنقدرها كه فكر می كنیم از ما دور نیست.اصلاً چرا راه دور برویم، در همین آیه های بسیار زیبای سوره رعد سخن از ستون هایی می رود كه آسمان را افراشته نگاه داشته اند و ما نمی بینیم شان و خدا پس از افراشتن آسمان ها بر روی آن ستون های نامرئی می رود و بر تخت (=عرش) شاهی خود جلوس می كند و استوار می نشیند یا می ایستد (=استوی). در جهان «عهد عتیق» و «تورات» هم، تخت خداوند آن بالای بالا روی بلندترین آسمان جای دارد و خدا رویش نشسته و نظاره گر كارهای ماست و زمین كرسیِ زیرپای اوست. در جهان قرآنی، تندر تسبیح خوان اوست خدا را ستایش می كند (سوره رعد، آیه ۱۳). بگذریم، مسئله این است كه در كتاب های درسی ما این «ستون های نامرئی» را همان نیروی جاذبه فیزیكدان ها معرفی می كردند.

صالح نجفی