استاد محمد نوری در تهران زاده شد و در جوانی آواز را نزد خانم اولین باغچهبان و تئوری موسیقی را نزد سیروس شهردار و فریدون فرزانه، اساتید هنرستان عالی موسیقی، فراگرفت. وی شیوه …
استاد محمد نوری در تهران زاده شد و در جوانی آواز را نزد خانم اولین باغچهبان و تئوری موسیقی را نزد سیروس شهردار و فریدون فرزانه، اساتید هنرستان عالی موسیقی، فراگرفت. وی شیوه آواز خود را متاثر از بافت و غنای زخمهای اساتیدی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی و محمد سریر میداند.دهه بیست، دوران آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی درمیان مردم ایران، بهویژه نسل جوان بود که بخشی را میتوان متاثر از نشر و پخش وسیعتر موسیقی علمی و آثار فولکلور کشورهای مختلف جهان ازطریق رادیو و صفحات گرامافون دانست.
«محمد نوری» در همین سالها (سنین نوجوانی) با خواندن اشعار نوینی که روی نغمههای روز مغربزمین و برخی قطعات کلاسیک آوازی سروده شدهبود، کار خوانندگی را آغاز کرد. او طی سالهای بعد، با تکیه بر تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی خود، توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد و با اجرای آثار اساتیدی که قبلا ذکر آنان رفت، فضای متفکرانهای به گونه آوازی خویش دهد.آوازهای این استاد، طی پنج دهه، درمیان سه نسل، شأن و اعتبار ویژهای کسب کردهاست. این هنرمند در حاشیه سالهای پرتلاش، با اجرای بیش از سیصد قطعه آوازی، تقریر و ترجمه مقالات و سرودن اشعاری از ترانههای ماندگار، بیش از پیش خود را در دل مردم این مرزوبوم جا داد. او اخیرا چند اجرا به نفع بیماران خاص داشت. صدای او برای نسل گذشته یادآور لحظههای خوب و مهربانیهای سرشار و برای نسل امروز، آفریننده شیرینترین خاطرات است. وی ترانههای میهنی زیادی اجرا کردهاست.
یکی از مهمترین و معروفترین ترانههای وی، جان مریم نام دارد که آهنگ زیبای آن از ساختههای خود نوری است.نوری در کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. بعد از آن نزد اساتید هنرستان عالی موسیقی «سیروس شهردار» و «فریدون فرزانه» و«مصطفی پورتراب» رفت و از آنها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت. آواز کلاسیک را نزد اولین باغچه بان و فاخره صبا آموخته و شیوه آوازی خود را با تاثیر از استادانی چون حسین اصلانی وناصر حسینی پیدا کرد و رفته رفته به شیوه منحصر به فرد خود دست یافت. شیوهای که به سختی میتوان آن را در زیر شاخهای از شاخههایی چون پاپ، کلاسیک و... گنجاند.خلیل جوادی میگوید: قضیه از این قرار است که یک روز استاد به من گفت: خلیل این علی دهباشی داره یک کتابی راجع به من مینویسه که موضوع کتاب آن چیزهایی است که در ۵۰ سال عمر هنری من راجع به دیگران گفتهام و دیگران راجع به من گفتهاند.خلیل تو هم یه چیز راجع به من بگو.گفتم چشم استاد و برایش شعری نوشتم و تقدیمش کردم.یک روز که به دفترش رفتم دیدم این شعر را خوشنویسی کرده و با یک قاب زیبا به دیوار اتاقش در آموزشگاه نصب کرده است.برایم جالب بود.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است