شهاب حسینی سوپراستار دهه ۸۰

شاید آن ها که برای نخستین بار سیمای او را در حال نقش آفرینی در سریال پس از باران (سعید سلطانی) می دیدند، هرگز گمان نمی کردند که این مجری سابق برنامه اکسیژن روزی به یکی از شاخص ترین …

شاید آن ها که برای نخستین بار سیمای او را در حال نقش آفرینی در سریال پس از باران (سعید سلطانی) می دیدند، هرگز گمان نمی کردند که این مجری سابق برنامه اکسیژن روزی به یکی از شاخص ترین بازیگران دهه هشتاد سینمای ایران بدل شود. شهاب حسینی، بازیگری که در اوایل این دهه، خیلی زودتر از حد تصور از صفحه کوچک تلویزیون به پرده نقره ای سینما راه یافت تا با رخساره (امیر قویدل) و آدمک ها (علی قوی تن) این عرصه مهم و البته دشوار را نیز بیازماید و سال ها بعد نام و آوازه ای پرشان و اعتبار برای خویش دست و پا کند.
اگر چه نخستین تجربیات او در عرصه سینما، فیلم هایی آن چنان ماندگار از آب درنیامدند، اما می توان تک تک آنها را در شکل دادن و تراش خوردن بازیگری که هیچ ابایی از انتخاب و بازی در نقش های سیاه و سفید نداشت، موثر دانست. دو فیلم شمعی در باد (پوران درخشنده) و واکنش پنجم (تهمینه میلانی) پای او را به جمع کاندیداهای بهترین بازیگران مرد جشنواره فیلم فجر گشودند تا عاقبت او با فیلم نه چندان خوب محیا (اکبر خواجوئی) دیپلم افتخار این جشنواره را ازآن خود کند.
در این مدت او علی رغم پرکاری در سینما از حضور در سریال های تلویزیونی نیزغافل نماند تا با مدار صفر درجه (حسن فتحی) یکی از به یادماندنی ترین نقشآفرینی هایش را ثبت کند. بازی او در قالب نقش دشوار حبیب پارسا یکی از خاطره انگیزترین کاراکترهای تلویزیونی را شکل بخشید تا مشخص شود که هنر بازیگری وی اگر با هدایت کارگردانی کاربلد همراه شود، می تواند نتایج ارزشمند و دلپذیری را به همراه داشته باشد.
اتفاقی که چندی بعد روی داد و او در سال ۸۷ با درباره الی نشان داد که چه پتانسیل بالایی برای همگونی و نزدیک ساختن خویش با خواسته ها و فضای موردنظر کارگردان دارد. شاهکار اصغر فرهادی آن چنان با روح زندگی نزدیک بود که اگر کوچکترین تضادی میان بازی او و سایر اجزای فیلم به چشم می آمد، به شدت توی ذوق زده و تمام داشته های فیلمساز را بر باد می داد. با این وجود او در جشنواره فیلم فجرهمان سال با سوپراستار (تهمینه میلانی) بود که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر این جشنواره را از آن خود کرد.
بازی به شدت برون گرای او درقالب نقش بازیگری متظاهر که آن چنان اسیر حاشیه ها شده که هیچ یک از قواعد معمول عالم سینما را بر نمی تابد، کاملا انگ شخصیت مورد نظر بوده و این افسوس را در پی دارد که کاش فیلمنامه سوپراستار از انسجام و پختگی بیشتری برخوردار بود تا این بازی بیش از این ها به چشم بیاید.
حسینی در روزهای پایانی دهه هشتاد و ایام آغازین سال جاری، با پرسه در مه (بهرام توکلی) و البته جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی) مجددا حضوری شکوهمندانه را در روی پرده های سینما تجربه کرد.
در پرسه در مه او یکی از دشوارترین کاراکترهای چند سال اخیر سینمای ایران را ایفا کرده و توانسته است ناآرامی های ذهنی و پریشان احوالی مفرط شخصیت امین را آن چنان باورپذیر خلق کند که ناخودآگاه همذات پنداری تماشاگر را موجب می شود. در جدایی نادر از سیمین نیز به عنوان نماینده و سمبل طبقه ای اجتماعی که مسبب همه محرومیت تاریخی خود را در ظلم آشکار طبقه ای دیگر می داند، بازی خیره کننده ای ارائه داده که در پاره ای از لحظات (همچون سکانس خودزنی) ناخودآگاه تحسین و تشویق تماشاگران عام و خاص را برمی انگیزد. نوعی بازی برونگرا که نشان هایی چند از درونگرایی را نیز به همراه دارد و به درستی چندوجهی بودن شخصیت را در اذهان متبادر و تقویت می کند.
کاش زمزمه هایی که از این سو و آن سو مبنی بر خداحافظی موقت وی از دنیای بازیگری به گوش می رسد صحت نداشته باشد. سینمای نه چندان پرستاره ایران همچنان به حضور و هنر این سوپراستار تازه خود نیاز دارد، سوپراستاری که با ادب،متانت و البته شخصیت والای خود مدت هاست دل خیلی ها را ربوده است!

نویسنده : فرهاد خالدار